#دروغ_شیرین
#دروغ_شیرین_پارت_11

-همون لحظه که گفتی دیدمش شک کردم اشتباه کرده باشی ,آخه وقتی من بهت زنگ زدم دکتر تازه داشت میومد تو بخش و طناز ومهدیه هم کنارش نبودن .واسه ی همین زود اومدم بالا ولی انگار دیر رسیدم .دکتر آدم خیلی باحالیه ,فکر نکنم از دستت ناراحت شده باشه.

-مثلا اگه ناراحت بشه چی میشه؟

-اگر بخواد میتونه راحت اخراجت کنه چون بیشتر سهام اینجا متعلق به اونه.ولی مطمئنم که اینکارو نمی کنه.

حوصله ی بحث کردن سر مهرزاد و نداشتم, گفتم: بذار هر کاری دلش می خواد بکنه .من میرم سر کارم.

فقط همین و کم داشتم .نباید چند وقت جلوش آفتابی بشم ,نمی خوام تو این اوضاع روحیم از کار بی کار بشم و برگردم به 2 ماه پیشم.شاید اگر چند وقت من و نبینه امروز و فراموش کنه.

این یک هفته اصلا نفهمیدم چه طوری تو بیمارستان کار کردم از بس نگران بودم جایی که مهرزاد هست آفتابی نشم.من شده بودم جن و اونم بسم الله ,پری هم دلیل کارمو می دونست باهام موافق بود و می گفت اینطوری بهتره.

امروز شیفت نداشتم اما باید میرفتم دانشگاه برای انجام یه سری از کارای اداری که در مورد تغییر بیمارستانم بود .با اینکه صبح زور رفته بودم اما وقتمو تا ظهر گرفت.داشتم بـُرد روی دیوار و نگاه می کردم تا اطلاعیه های جدید رو ببینم که یک نفر گفت:ببخشید.

برگشتم و پسر جوون زیبایی رو مقابل خودم دیدم.چشم وابرو مشکی با پوستی گندمگون و لبایی خوش ترکیب که به خاطر لبخندی که زده بود چند تا خط گوشه ی لبش افتاده بود.موهای مشکی براقی هم داشت که مرتب بالا داده بود.گفت:میشه بگید اتاق مدیریت کجاست؟

-طبقه ی بالا اولین در سمت چپ.اگر برین تابلوش و می بینین.

به تابلو نگاه کرد و پرسید:روزای کلاسا رو مشخص کردن؟

با نگاهی به تابلو گفتم:بله...ولی شاید باز تغییر کنه.

یه ذره به تابلو نگاه کرد و گفت:وای...چرا پنج شنبه گذاشتن؟

مسیر نگاهشو دنبال کردم که دیدم منظورش به استادی به اسم زرافشانه که تخصصش مغر و اعصابه,پس از دانشجوهای مغز و اعصاب بود.گفتم:ببخشید که فضولی می کنم اما اگر نمی تونین سر کلاساش حاضر بشین برین آموزش مطرح کنین.شاید یه کاری براتون انجام بدن.یا با خود استاد زرافشان حرف بزنید شاید باهاتون کنار بیاد.

با شنیدن حرفم با لبخند نگاهم کرد وپرسید:یعنی از خودم بپرسم؟

با تعجب بهش نگاه کردم.معلوم بود سنش زیاد نیست.سریع گفتم:معذرت میخوام.فکر نمی کردم استاد باشین.

-چرا؟

-راستش به قیافه تون نمی خوره سنتون زیاد باشه وتا جایی که یادم میاد استادای اینجا معمولا سن بالان.


romangram.com | @romangraam