#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_97
با پشت دست صورتمو پاک کردم
هنوزم مثل اون موقع ها بود
همیشه اخم داشت و مهم تر از اون همیشه ناجیم بود اما من الان ناجیمو از دست دادم
با به یاد اوردنش قطره اشکی دوباره روی گونم روون شد
صدای پاشنه های کفشمو دوست داشتم
بوت های سفید و پاشنه بلندم بدجور سر و صدا راه انداخته بود
طول حیاط رو طی کردم و از کنار حوض بزرگ و سفید رنگ گذشتم و به نمای سفید و مَرمَری شکل ساختمون زل زدم
اینم مشخص شد بچه پولداره!
از پله های سنگی بالا رفتم و تره ی لخت طلایی موهامو پشت گوش دادم و با انگشتم آویز های انگوری شکل گوشوارم رو لمس کردم و خواستم در بزنم که در باز شد
با دیدن قامت سارین جلوی در لبخند مسخره ای زدم و گفتم:
_ سلام
لبخند پهنی زد و با چلچراغ چشماش نگاهم کرد و یه لحظه نگاهش خیره ی سرخی لبام شد و من تو دلم پوزخند زدم
_ سلام، خوش اومدی، بیا تو
سری براش تکون دادم و کنار ایستاد و من وارد شدم
بدون نگاه کردن به فضای شیک و مدرن خونه که داد میزد مجردیه به سمت گوشه سالن رفتم و با تعارف سارین نشستم رو مبل زرشکی رنگ
به سمت آشپزخونه بی کانتر و کوچیک پذیراییش رفت و پشتش به من بود داد زد:
_چی میخوری؟
به تیشرت لیمویی و شلوار جین سفیدش خیره شدم و موهای خیسش نشون میداد تازه از حموم اومده
بلند گفتم:
_ آب، فقط!
بعد از پنج دقیقه با سینی اومد سمتم
رومیزِ جلومون سینی رو گذاشت و تعارف کرد تا آب پرتغال بخورم
همین طوری خیره نگاهم میکرد و من با شلوار دامنیه مشکی رنگم بازی میکردم و گاهی ته مانتوی قرمزم رو تو چنگ میگرفتم
بزار اینطوری فکر کنه استرس دارم و معذبم
هـــِـــه !
بدون خوردن آب پرتغال رو بهش گفتم:
_میتونیم تمرین رو شروع کنیم؟
به خودش اومد و گیج نگاهم کرد و گفت:
_ آره آره
به سمت پیانوی گوشه سالن رفتیم
چهار تا پله رو بالا رفتم و طبق گفتش پشت پیانو نشستم
دستمو روی کلاویه ها کشیدم و لبخند محوی زدم
سارین کنارم نشست و شروع کرد به زدن قطعه های بلند و کوتاه
برام اروم توضیح میداد و منم گوش میدادم
بعد از یه ساعت بلند شد و رو به روم ایستاد و گفت:
_برام یکی از اهنگایی که ساختی رو بزن، به عنوان استراحت!
لبخند شرارت باری زدم و شروع کردم
نرم و اروم
با احساس
romangram.com | @romangram_com