#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_92


جلوی پوزخندم و می گیرم.

دختر با حرص آشغالی زیر لب به پرهام می گه و با سرعت می ره و ازمون دور می شه!

پرهام بر می گرده سمتم و‌میاد جلوم‌و بازوم و می گیره و‌به نگاه مظلوم و اشکیم زل می زنه و با حالت پشیمونی می گه:

_نیاز عزیزم،اشتباه کردم،من فقط تورو..

با حرص هولش دادم و با گریه گفتم:

_دیگه اسمم نیار،فهمیدی،همه چیز تموم شد!

با کف دست کوبیدم به سینش و بدون توجه به‌نگاه ملتمس و پشیمونش پشتم و کردم و نیشم شل شد و سریع به سمت سالن رفتم.

پرهام هر چی صدام زد اهمیتی ندادم.

خودشم می دونست نمی تونه جلوم و بگیره



پرهام دنبالم میومد و منم سریع به سمت راه رو رام و کج کردم و چون نقاب نداشتم،جلب توجه می کردم.

پرهام بین شلوغی گمم کرد و منم با سرعت راه رو رو گذشتم و صدای اهنگ‌میکس شده‌ی خارجی رو اعصابم خش می انداخت.

در اتاق و باز کردم و وارد شدم م در و پشت سرم بستم و اتاق عایق بود که صداها قطع شد.

نفس راحتی کشیدم‌و‌دوییدم سمت کمد و مانتو و شالم‌و برداشتم.

مانتو رو تنم کردم‌و شالم رو‌سرم انداختم.

خدارو شکر خبری از گوریل نبود!

خواستم از اتاق برم بیرون که چشمم رو جسم براق و طلایی رنگی خیره موند.

به سمت میز‌رفتم.

جلوی آینه روی میز یه شیشه ادکلن به رنگ طلایی بود که به طرز عجیبی برق می زد!

با ابرو های بالا رفته در ادکلن و باز کردم و ادکلن و به بینیم نزدیک کردم و بوش کردم.

بوی گوریل و می داد!

خنده ام گرفته بود،بوش عالی بود و‌به طرز عجیبی برام خاص بود!

لبم و گاز گرفتم!

اون نقاب من و دزدید!

منم ادکلن اون و می دزدم!

ادکلن و فوری برداشتم و انداختم تو کیف دستیم.

پشتم و کردم برم که ..

چشمام و ریز کردم و لبخند شیطونی زدم‌و دست کردم و عطر گرون قیمت و خوش بوم و که همه عاشقش بودن و از تو کیفم در اوردم و گذاشتم‌رو میز.

دست بردم دوباره تو کیفم‌و رژ لب قرمزم و برداشتم و روی اینه قدیش بزرگ نوشتم.

_نقابم و دزدیدی،منم ادکلنت و دزدیدم،ولی چون دختر خوبیم،عطر من برای تو!

دختر بد.

کنار دختر بد یه شکلک لبخند کشیدم و رژلب داغون و همون جا انداختم‌و‌ برق و خاموش کردم و فوری از اتاق خارج شدم.

تو سالن چشم گردوندم و دنبال سارین می گشتم‌

ای بابا کجاست!

با حرص خواستم از سالن خارج شم که کنار میز بار دیدمش که پیک دستش بود.

با چشمای ریز شده نگاهش کردم و مسیرم و عوض کردم‌.

جوری که برای خروج از سالن از جلوش رد بشم.

نگاهم و دوباره ناراحت و گریون کر دم و با سرعت از کنارش گذشتم!

پووف،چرا من و ندید،حالا چه جوری برگردم خونه!


romangram.com | @romangram_com