#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_83
بعد تقریبا دو ساعت بالاخره سارین خسته نباشیدی گفت و بقیه درس و برای جلسه بعد گذاشت.
با بدنی کوفته از سرجام بلند شدم و گفتم :
_ قهوه ، چایی ، شربت، آب؟و اینکه همینجا می شینین یا پذیرایی راحت ترین؟
_ خب ممنون میشم شربت باشه و اینکه تو پذیرایی راحت تره فک کنم
و به دنبال این حرفش از سرجاش بلند شدو پشت سرم راه افتاد و بعد روی مبل ک دید کامل به اشپزخونه داشت نشست
وارد اشپزخونه شدم و دو لیوان به همراه نی های مخصوص از توی کابینت برداشتم و بعد در یخچال و باز کردم و ظرف کیک و به همراه بطری شربت بیرون اووردم و بعد درست کردن شربت و گذاشتن دو برش کیک توی ظرف اونهارو توی سینی گذاشتم و بطرف پذیرایی رفتم و سینی و جلوش گرفتم
_ بفرمایید
_ ممنون
جلوش نشستم و ظرف خودم رو به همراه سینی روی میز گذاشتم و بهش خیره شدم.
عجیب بود که تماس تلفنی و زد حالی که بهش زدم وبه روم نیاورد! بچه سوسول!
تا دم در سارین و بدرقه کردم.
خدارو شکر جوری ک نفهمه موخش و زدم ک تا اوردن پیانو از خونه خودمون خونه اونا باقی جلسات و بر گذار کنیم!
هه اخه چه خونه ی پدری ای!
یه لبخند جذاب و مهربونزد و منم لبخند خجلی زدم و از داخل پوزخند به سمتش پرت می کردم!
بچه ها با سر ووضع داغون و خاکی تو کوچه بازی می کردن و عده ای دوره ماشین بزرگ و لوکس سارین جمع شده بودن.
زنای همسایه که گوشه ای دوره هم جمع شده بودن با دیدن سارین که از خونم بیرون می رفت با چشما گرد شر وع کردن به پچ پچ.
بی اهمیت با سارین دست دادم و اونم به سمت ماشینش رفت و اروم گفت:
_می بینمت.
به معنای آره سرم و تکون دادمو تا نشست با سرعت راه افتاد و من نگاه پر پوزخند و حرص دراری به زنای همسایه انداختم و در و محکم بستم.
به سمت خونه راه افتادمم.
امشب،جشن بود و منم رو هوا!
رسما با دمم گردومی شکستم.
دوییدم تو حموم و بعد گربه شور کردن از حمومخارج شدم و تنپوش صورتی مو تنم کردم و جلوی اینه ایستادم.
سشوار و به برق زدم و هم زمان هم موهام و خشک می کردمو هم شونه.
بعد تمومکردن کارم به موهام که به رنگ اصلی شون برگشته بودن زل زدم.
طلایی خالص!
با سرعت ارایش محوی کردم و تنها خط چشمم و بی نقص وپر رنگ کشیدمودست بردم و لنزای صورتی مو از تو لسته اش در آوردم و اروم لنز و تو چشمام گذاشتم.
لنز صورتی کم حال بود و رنگ خاصی داشت.
رژ لبم سرخ مات ، بود ک رو لبای گوشتی و برجسته ام جای گرفت.
موهامو لخت شلاقی کردم و پیرهنموتنم کردم و کفشاموپوشیدم. دستکشام و دستم کردم و مانتوی بلندم و پوشیدم و شالم و شل روی سرم انداختمو نقابم و توی کیف دستی قرمز کوچیکم انداختم.
عطر گرون قیمت و خاصم و رو گردن وموچم زدم و چشمام و بستم.
romangram.com | @romangram_com