#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_74
_ چی شده؟
با حرص جوری داد زدم که همه اونایی که دورم بودن جیغ زدن
_ اینجا چه غلطی میکنید؟
با پام لگدی به در زدم و داد زدم:
_ همتون، شنیدید؟
با نفرت به چشمای ناباورشون زل زدم و جیغ زدم:
_ مادر من خیانت کاره
صدف با بهت بهم خیره شد و گفت:
_ چــــی !؟
قطره اشکی از چشمام چکید و با بغض به نگاه ترحم آمیزشون چشم دوختم و دندونامو روهم سابیدمو گفتم:
_ فیلم تموم شد
با خشونت همه رو کنار زدم و دوییدم از پله ها بالا
صدای روهامو میشنیدم و برام مهم نبود و فقط میدوییدم
بی توجه به درد پاهام، بی توجه به صدای یاسمن
فقط میدوییدم
موتور نداشتم و تنها به سمت خیابون اصلی دوییدم که بازوم کشیده شد و با شدت برگشتم
با دیدن نگاه خیس روهام جیغ زدم:
_ دلت برام نسوزه
با هقهقه دستامو رو صورتم گذاشتم و گفتم:
_ من قَویَم ... گریه نمیکنم ... آبروم رفت ... گریه نمیکنم
با گریه جیغ زدم:
_ خونم ... بوی مامان ... نمیده ... گریه نمیکنم
دستامو گرفت و اروم بغلم کرد و من هق زدم:
_هیچی ندارم ... گریه نمیکنم
با بغض نالیدم:
_ بابا ندارم ... گریه نمیکنم
_ هیس آروم ... نیاز
با بغض ازش فاصله گرفتم و دستامو محکم رو صورت خیسم کشیدم و گفتم:
_ منو میرسونی خونه؟ یا برام یه ماشین بگیر
سرشو تکون داد و دستاشو رو شونم گذاشت و گفت:
_ به من نگاه کن
سرمو بلند کردم و نگاهمو بهش دوختم و نگاهم دوباره سرد و سنگ شده بود
_ چیه
به چشمام خیره شد و دستاشو رو گونه هام گذاشت و گفت:
_ نیاز، تو همون دختر کوچولویی هستی که من بهت تو آموزشگاه رانندگی یاد دادم و تو کلی حرصم میدادی اونقدر میخندیدی و شیطونی میکردی، اوایل فکر میکردم یه مُرَفه بی دردی!
ولی وقتی یه روز مثل مرده ها نصف شب با یه چمدون اومدی دم خونمون! دیگه اون نیازو ندیدم، بعد از ترک خونه پدریت تو دیگه اون نیاز نشدی! ولی من همون روهامم! مامانمم همون مامانه که دخترم صدات میزد و همش شام دعوتت میکنه و تو نمیای! من همونم نیاز، عوضم نمیشم!
دستشو نوازش گونه رو گونه هام کشید و گفت:
_ همیشه داداش روهامت میمونم، حتی اگر ولم کنی، غرورمو بشکونی، یا دوسم نداشته باشی، بدون من پشتتم!
دوست داشتم لبخند بزنم ولی نمیشد
romangram.com | @romangram_com