#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_52


چیزی نبود که توجهم رو جلب کنه اما فشاری که معدم داشت بهم میاورد مجبورم کرد که علی رقم میل باطنیم تیکه ای کیک بردارم که از چند روز پیش بود

بعد از داخل شیله ابمیوه ها یک ابمیوه پرتغالی بیرون کشیدم و بعد درو با پام بستم و کیک رو تا نصفه داخل دهنم فرو بردم که باعث شد ذره هاش روز زمین بریزه

بی توجه بهشون کیک رو روی میز گذاشتم و بعد ابمیوه رو باز کردم و نِی رو داخل دهنم بردم و هورت کشیدم.واقعا چقدر خوب بود

اینجوری راحت و بدون قل و غش بود اما فقط توی تنهایی میشه اینجوری بود

توی این جامعه و افرادش باید همرنگشون شد

باید اگر فقیرن گدا بشی

پولدارن میلیادر بشی

اینجا اگه با کسی متفاوت باشی بقایی برات نمیمونه

پوزخند همیشگی روی لبهام نقش بست

بعد از خوردن صبحونه نه چندان دلچسبم راه همیشه اتاق رو طی کردم و در کمد رو باز کردم و سِتی سبز فسفوری بیرون کشیدم

بعد تاپ و شرتک صورتی جیغ که جلوی سینش بندهای رنگی رنگی داشت پوشیدم و موهامو داخل کلاه آبی پیچیدم تا از جلوی چشمم کنار برن

باید یکم تمرین کنم

خیلی وقت بود که نرقصیده بودم و برام واقعا سخت بود.رقص مثل مواد مخدر برام بود

چیزی که وقتی انجامش میدادم انگار روحم تازه می شد.

خم شدم و کفش های سبزم رو بیرون آوردم و پام کردم و بعد به طرف اتاق کوچولوی انباری مانندی رفتم که با کلی رو موخ رفتن فریبرز یکی از دوست پسرای دانشکده هنر تونستم کل اتاق و با پول اون آینه کاری کنم و خدارو شکر با وجود آینه ها نم و رطوبت و کپک زدگی دیوارا دیده نمی شد



به نگاه رنگیم زل زدم و با اعتماد به نفس پوزخندی نثار خودم کردم

کنترل ظبط رو برداشتم و‌ پِلی کردم

اهنگ مخصوص و تمرینیم از ریحانا پخش شد

سه تا نفس عمیق کشیدم و بلند گفتم:

_ دَم... بازدَم

پاهام و کمی گرم کردم و اونقدر گرم کردم که اهنگ تموم شد

دوباره اهنگ‌ رو‌ پلی کردم

با شروع دوباره اهنگ لبخندی پر شرارت زدم

باید رو فِیس و حرکات چهره ام بیشتر کار میکردم

قبل از رقص ارتباط چشمی و جذابیت صورت مهم بود.

اروم اروم شروع کردم به رقصیدن

حرکات پاهامو کمتر کرده بودم و بیشتر رو حرکات بالا تنم کار کردم

تکنیکم و کمی عوض کردم و بارها و بارها تمرین کردم

اونقدر که حس کردم اگر کمی دیگه برقصم صد در صد بیمارستان بستری میشم

بطری آب معدنیم و به دست گرفتم و خسته و کوفته از اتاق خارج شدم

وارد پزیرایی شدم.گوشیم زنگ میخورد

از رو کانتر برداشتمش و به صفحه اش خیره شدم و با تعجب دایره سبز رنگو لمس کردم

گوشی که به گوشم چسبید صدای پر اضطراب یاسمنُ شنیدم

_ نیاز !

با بیخیالی رو کاناپه های سفید و کهنه ام خودمو پرت کردم و گفتم:

_ بگو

صدای پُر استرسش کمی منو جدی و نگران کرد

_ نیاز آب دستته بزار زمین، میخوان از مسابقات زیر زمینی حذفمون کنن !


romangram.com | @romangram_com