#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_36
کلافه دستمو لای موهام کشیدم و در یخچالو باز کردم و پاکت آب پرتغال رو برداشتم و بدون لیوان سر کشیدم
بعد از گذاشتن پاکت از اشپزخونه بیرون اومدم و مسافت کوتاهی که تا اتاقم داشتو طی کردم وارد دستشویی شدم و صورتمو اب زدم و بعد مسواکم و جا مسواکی برداشتم روی دندونام کشیدم
بعد از تموم شدن کارم تاپ و شلوارکمو با لباسی گشاد عوض کردم تا راحت تر بخوابم اما خب طبق عادتی ک البته چند وقتی بود بیخیالش شده بودم روی صندلی میز آرایشم نشستم و بُرِسو روی موهام کشیدم
قبلا همیشه بابا اینکارو برام انجام میداد
میگفت ادم در هر زمان و مکانی باید مرتب باشه
حتی نصفه شب موقع خواب
لبخندی از به یاد آوردن اون موقع ها روی لب هام نقش بست
لبخندی تلخ و درد آور
تلخ تر از همه قهوه هایی ک این روزا باهاشون شب و روزامو سر میکنم
ای کاش میتونستم همون دختری باشم که خودمو نشون میدم
یه دختری سخت اما شیطون مغرور اما حساس
اما من اون ادم نبودم
اون یه نیاز ساختگی بود
ی ماسکی که هر روز وقتی پامو از در میزارم بیرون روی چهرم قرارش میدم
سرمو تکون دادم تا این افکار از توی مغزم بیرون برن
از سرما بلندشدم و خودمو بی حوصله روی تخت انداختم و چشم هامو روی هم گذاشتم و ب دنیای بیخبری فرو رفتم
----------
با صدای آلارم گوشیم چشامو باز کردم که بلافاصله بخاطر نور چشمامو روی هم فشردمشون اما مجبور بودم که باهاش کنار بیام
برای همین چندبار پشت سر هم پلک زدم تا به نور عادت کنن و بعد از اینکه برام طبیعی شد از سرجام بلند شدم و درحالیکه لباسمو از تنم در میاوردم ب سمت حموم رفتم
بعد از یک دوش نیم ساعته درحالیکه حوله رو دور خودم پیچیده بودم از حموم بیرون اومدم و همونجور ب سمت اشپزخونه رفتم
قهوه جوشو روشن کردم و بعد به سمت یخچال رفتم و پنیر و کره و مربا رو برداشتم و بعد از اون ظرف گردویی ک قبلا شکسته بودم رو از کابینت در اوردم و کنار بقیه روی میز گرد کوچیک وسط آشپزخونه گذاشتم و روی صندلی نشستم اما یادم اومد که نون بر نداشتم برای همین دوباره از سرجام بلند شدم و از تو جا نونی دو تیکه نون برداشتم و شروع به خوردن صبحونه نه چندان شاهانم کردم
بعد از خوردن صبحونه قهوه ای برای خودم ریختم
بدون جمع کردن میز به طرف اتاقم رفتم تا لباس تنم کنم
رو به روی کمد ایستادم و بعد از پوشیدن یه تاپ نارنجی و سرهمی مشکی که شرتک بود سشوارو از توی کِشو برداشتم و روی موهام گرفتم و بعد از خشک کردنشون از اتاق بیرون اومدم و ب سمت اتاق کارم رفتم و گیتارمو برداشتم
دیشب آکوردارو درست کردم الانم باید روی ریتمو ایناش کار کنم
مِلودیشو قبلا براشون فَکس کرده بودم اما گفتن که میخوان با ریتم ترکیب داشته باشه
یعنی سه مدل باشه
یه مدل ملودی تنها
یکی ریتم و یکی دیگه ترکیب این دوتا که من هنوز داشتم روی ریتم کار میکردم
میخاستم 4/3 روش پیاده کنم
چون بنظرم 4/4 مناسب این اهنگ و لحن نبود البته اون مرتیکه بی سواد میگفت 6/8 و من واقعا مونده بودم چطوری میخواست با اون اهنگ این ریتمو بزاره
واقعا که بعضیا فقط با پول کاراشونو پیش میبرن بعد من باید گیر دو هزار بمونم
هـــُــــــــف
گردنمو به دو طرف چرخوندم
تازگیا سرم زیادی پایینه که اصلا برای رقصم خوب نیست
چون حرکات گردن زیاد داریم
مخصوصا تو پارت اخرمون که باید سرمو چندبار بچرخونم و بعد یه بالانسو صد و هشتاد درجه ای که براش کلی زحمت کشیدم اگه اینم اضافه بشه با زانوم واقعا نابود میشم
romangram.com | @romangram_com