#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_26




****

مشت هاش و سریع و پیوسته به کیسه بکس می کوبوند و با هر ضربه با حرص زیر لب اسمی رو صدا می زد.



-بهار..بهار....بهار.....بهار...



رکابی اندامی و سیاهش و موهای خیس و سینه ی نم دارش.

همه و همه اون و خوش قیافه تر کرده بود..

درزیر زمین باز میشه و صالح درحالی که چراغ قوه در دستش داره وارد زیرزمین میشه .نور و میندازه رو صورتش.

-حالت خوبه فریاد؟ تو این هوای بارونی تو تاریکی اومدی تو زیر زمین که چی بشه.تو خواننده ای نه بوکسر!



فریاد دستکشای سیاه و مخصوصش و درمیاره و گوشه ای پرت می کنه و در حالی که صالح و کنار میزنه و از زیرزمین خارج میشه میگه؛



-هیچ وقت نفهمیدم چرا این قدر فضولی!



صالح با خنده چراغ قوه رو خاموش کرد و هردو از پله ها بالا رفتن و وارد ویلا شدن

-اها یادم رفته بود خواننده پنهونیمون برای این که اعصبانیتش و داد نزنه میره بوکس میزنه به اون بخت برگشته.تا یه وقت صدای مخملیش خراب نشه!

فریاد برمیگرده و با نگاه سردی صالح و برانداز می کنه و میگه:

-هیچ وقتم نفهمیدم چرا این قدر پرحرفی! مثل دخترا!

اخمای صالح تو هم میره و و با حرص به فریاد نگاه می کنه:



-داداش.بهار نمی خوادت چرا پاچه من و میگیری؟

فریاد روی کاناپه نشست و در حالی که سیگار رنگیش و اتیش میزد اروم و گرفته گفت؛

-بهار مال منه من دوسش دارم به زورم شده مال خودم می کنمش!

صالح با اخم رو به روی فریاد نشست و گفت؛



-فریاد محبوبیتت زود شروع شد شهرتت مثل بمب بود همه منتظرن اخرین اهنگ فریاد زن و بشنون تا بتونن بعدش طبق قولمون چهرت و ببینن و ما هنوز اهنگ ساز مورد اعتماد پیدا نکردیم و بهار داره با وحید نامزد میکنه.

هم و دوست دارن.داری همه چی رو سر هیچی از دست میدی پسر!

فریاد پوزخندی زد و دود ابی رنگ سیگارش و فوت کرد و گفت؛



-خواننده گی جای خودش بهارم جای خودش. درضمن برای این زری که زدیم بگم که بهار چیز اضافی می خوره نامزد اون عوضی شه.ببین من دارم به خاطرش عوض میشم.

داد نمی زنم.قرصام و می خورم.

دکتر می رم.کسی رو اذیت نمی کنم.کسی رو نمی زنم .سادیسمم و دارم خوب می کنم.

اما اگه ولم کنه...

چشمای روشنش و بخ وارانه اش رو به چشمای صالح دوخت و اروم گفت؛



-دوباره بد میشم...نه بزار جملم و اصلاح کنم.اون پسر بد و که یه جا تو وجودم چالش کردم و زندش می کنم.

با خون هم زندش می کنم.میشم همون فریاد اتشزادی که همه می ترسیدن اسمش و بیارن.

در حالی که از جا بلند میشد و به سمت اتاقش می رفت لب زد:


romangram.com | @romangram_com