#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_115

همین جا بود

پشت سرش وارد حیاط شدم و اونم بی حوصله خم شد و در آهنی رو باز کرد و دستاشو تو جیب شلوار جین یخیش فرو کرد و از پله ها رفت پایین

منم با اخم اروم اروم پشت سرش رفتم

از پله ها پشت سرش پایین رفتم و این بار برق ها روشن بود

وارد شدم و چراغای رنگی رنگی تو‌ راهرو روشن بود و فضارو آبی و بنفش‌ و... کرده بود.



پشت سرش وارد شدم‌

رفت سمت کاناپه ها

مثل بار قبل خودشو رو کاناپه پرت کرد

ابروهاشو بالا انداخت و چشمکی زد و گفت:

_ بیام بغلت کنم بزارمت رو کاناپه؟

با چشمای گرد شده نگاهش میکردم که یهو چشماشو گرد کرد و گفت:

_ ولی خب نمیشه !

چشمام جرد تر شد و اون ادای فکر کردن در اورد و با تمسخر گفت:

_ چون ازت خوشم نمیاد !

مبهوت نگاهش میکردم

همونطوری ایستاده بودم و از حرص رو به انفجار بودم ولی زبونم بند اومده بود

اروم و ترسناک از لا به لای دندوناش غرید:

_ د بشین دیگه

حیرت زده به سمت کاناپه رو به روش رفتم و نشستم

به چشمای روشنش زل زدم که چشماشو جرد کرد و گفت:

_ متن اهنگو برام بنویس، اهنگ سازیشم انجام بده

یک هفته وقت داری، یه چیز توپ میخوام، برای خدافظی با ایران، دارم میرم پیش داداشام

با بهت و چشمای گرد شده دستمو‌ روی رونم گذاشتم و کمی به سمتش متمایل شدم و گفتم:

_ یک هفته؟ شوخی میکنی؟

یهو اونم به سمتم متمایل شد و اونقدر جلو که چشمام گرد شد و‌ بوی عطرش و نفسای داغشو‌ حس میکردم

چشماشو گرد کرد و سرشو کج کرد و با حالتی تعجب آمیز گفت:

_ من با تو شوخی دارم؟

چشمام گرد شد و تو همون حالت خشکم زد

ازم فاصله گرفت و به پشتی کاناپه تکیه زد و گفت:

_ برنامه عوض شد، باید سریع برم، زیاد طرف دارام منتظر موندن، سبکم پاپه، یه کوچولو خلاف و رپ هم داره که برا همین مخفی آلبوم میدم بیرون

یهو بلند شد و رفت سمت استدیوش

یهو صدای بلند موسیقی ارومی پخش شد

خودشم اومد جلو و خیلی محترمانه با لبخند گفت:

_ قهوه میل داری یا آب پرتغال؟

خشک زده به چشمای براق و قشنگش زل زدم‌ و آب دهنمو قورت دادم و منم لبخند زدم و گفتم:

_ قهوه لطفا

یهو نشست رو کاناپه و لم داد و با بی خیالی گفت:

_ پاشو برو برا خودت بریز

با حیرت نگاهش میکردم و خواستم جواب بیشعوریشو بدم که یهو موسیقی آهنگ تموم شد و صدای خواننده کل فضای زیر زمین رو پر کرد

romangram.com | @romangram_com