#دختر_بد_پسر_بدتر_پارت_108
بهم بیشتر چسبید و اروم موچ دستمو گرفت و از کتش فاصله داد و یهو موچ دستمو محکم فشار داد که جیغ خفه ای کشیدم و موچمو چسبوند به درو اروم گفت:
_ صداتو بِبُر
حیرت زده خواستم جیغ بکشم که دست گنده اشو روی دهنم گذاشت که کل صورتمو گرفت!
با بهت سعی کردم نفس بکشم ولی دستای بزرگش نمیذاشت!
حتی نمیتونستم جیغ بکشم
هر چی تقلا کردم و شلنگ و تخته انداختم انگار نه انگار
کمرم درد گرفته بود
میله های تزىینی سفید کنار در به کمرم فشار میاورد
اروم دم گوشم غرید:
_ آفرین... وقتی ساکتی خوشگل تری
چشمام گرد شد و دوباره دست و پا زدم و چشمام از کمبود اکسیژن سیاهی میرفت
دستشو از رو دهنم برداشت و تا نفس کشیدم و اکسیژن به ریه ام رسید
خواستم داد بزنم که دم گوشم تقریبا با صدای خفه ای داد زد:
_ گفتم دهنتو بِبَند
ساکت و وحشت زده نگاهش کردم که چشماش براق تر شد
انگار داشت ترسناک نگاهم میکرد
داشتم قبض روح میشدم
صداشو شنیدم:
_ با من میای و سوار ماشین میشی فهمیدی؟
خشکم زده بود و دیوونه وار برای باور حرفش پلک میزدم
برای اینکه به زور متوصل نشه اروم گفتم:
_ ب ..باشه
چشماش براق و ترسناک بود
خیلی زیاد
اروم غرید:
_ اگر فرار کنی پیدات میکنم کوچولو، اونوقت وای به حالت!
اروم و لرزون گفتم:
_ ب...باشه
موچ دستمو ول کرد که نفسم ازاد شد
وحشیه غول
ازم فاصله گرفت و اروم گفت:
_ راه بیافت
اروم اروم کنارش شروع به راه رفتن کردم و کل حواسش به من بود
چند متر جلوتر تیر چراغ برق بود
تو یه لحظه اروم دستمو تو کیفم کردم و اسپری مو در آوردم و گرفتم سمتش و دکمه اشو فشردم
نرفت تو چشمش ولی حواسشو پرت کرد
منم با سرعت اسپری رو پرت کردم سمتش و شروع کردم به دوییدن
خیلی وحشتناک اروم اروم پشتم میومد
چهره اش تو نور یه لحظه دیده شد ولی من برنگشتم و با سرعت دوییدم
romangram.com | @romangram_com