#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_80
دختری که داشت پرونده ها رو نگاه میکرد به طرفم برگشت .....کپ کردم این دختره که
جفت منه اونم با تعجب داشت نگاهم میکرد ...
- ت.....ت.و چقدر شبیه منی ....
دکتر: خانم معتمد چرا از اتاقتون اومدید بیرون؟
دختره شبیه من با تعجب : خانم معتمد....
دکتر نگاهی به من و اون کرد و اونم تعجب کرد و گفت: شما خواهرین
دختره: آقای دکتر .. بعد به من نگاه کردو یه قطره از چشمش چکید: النا ...
این اسم منو از کجا میدونه
دکتر : الهه ...به من اشاره کردو گفت: خواهر گمشده
چی اینا چی میگن ....من خواهر گمشده ام اینجا چه خبره یعنی چی
دختره شبیه من که فهمیدم اسمش الهه ست پرونده رو گذاشت رو میز و اومد جلوی من
وایستاد که باعث شد من یه قدم برم عقب
الهه : النا...آبجی
خدای من اینجا چه خبره
با لکنت گفتم: ا..این...جا ...چ.چه خبره ..م...ن ..خ..خواهر ندارم م..ن تک فر..زندم
الهه یه قدم اومد جلو دوباره من رفتم عقب
الهه: نترس من کاریت ندارم
- من میخوام برم پیش آریا
romangram.com | @romangraam