#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_79
دکتر: باید معاینه ت کنم ...نمیتونی سرپا بایستی
بی حرف چشمامو بستم .....دکتر بعد چند دقیقه معاینم کردو رفت😒
یک قطره از چشمام سرازیر شد همش تقصیر من بود ....اگه من نمیرفتم باهاش اگه نگاهش
نمیکردم اینجوری نمیشد آریا نمیرفت کما بسه پدرو مادر مو از دست دادم دوست ندارم آریا
رو هم از دست بدم
من برای اولین بار عاشق شدم ...😔😔 نگاهی به نیکا و ثنا انداختم معلوم بود خیلی
خسته ان بی حرف رو مبل دونفره اتاق نشسته بودن پس برام اتاق خصوصی
گرفتن.....
-ثنا .....نیکا خسته شدین بخوابین
نیکا: باشه اگه چیزی خواستی بیدارمون کن
-باشه
دوتاشون رو مبل لم دادن و چشماشونو بستن بعد از اینکه مطمئن شدم خوابیدن سِرم و از
دستم کشیدم که خون اومد خم شدم دستمال کاغذی برداشتم و گذاشتم رو دستم یواش از تخت
اومدم پایین یه دمپایی پایین تخت بود پوشیدم و از اتاق خارج شدم😐
نمیدونستم باید از کدوم طرف برم بخش مراقبت های ویژه....
به طرف پذیرش رفتم .....فقط دو تا دختر اونجا بودن یکی داشت پرونده هارو نگا میکرد یکی
هم با تلفن حرف میزد
- خانم
romangram.com | @romangraam