#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_74
صندلی رو برام بیرون کشید.....نشستم رو صندلی...من واقعا عاشقش بودم ....روی صندلی
روبه رو نشست ....گارسون اومد تو کلبه و گفت چی میل دارید: من کوبیده
آریا با عشق نگاهم کردو گفت: براای منم کوبیده لطفا
گارسون: نوشیدنی
آریا: نوشابه مشکی..سالاد هم کنارش
گارسون: چشم قربان
و رفت بیرون.....آریا:از کی فهمیدی عاشقمی
با شیطنت گفتم: نمیدونم
آریا: می دونی من از کی فهمیدم عاشقت شدم
- کی
آریا:از همون روزی که اسلحه کشیدی ؟
-واقعا
لبخندی زدو گفت: آره.....
دماغم و کشید و گفت: شیطونک چجوری منو عاشقه خودت کردی
با لبخند شونه هامو بالا انداختم.....
آریا: بیا بیشتر با هم آشنا شیم ....دستشو زیر چونش گذاشت ....اول خودم.....من آریا
سپهری هستم ۲۹ ساله یه شرکت مهندسی دارم ....پدر و مادرم آلمانن یک برادر و یک
خواهر دارم دوقلو ان از من سه سال بزرگترن....حالا تو شروع کن
romangram.com | @romangraam