#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_51


_وا ثنا هنوز یک ساعت از آمدنت نگذشته

ثنا:خودت که میدونی من کلا همینجوریم

_خب برو سالن ورزش

ثنا:مگه هست

_اره

ثنا:چرا من ندیدم

شونمو بالا انداختم یعنی نمیدونم

یه دفعه از جاش بلند شد و گفت:النا زود تند سریع من و ببر اونجا





یک هفته بعد.....

ثنا: النا منم بیام دانشگاه

-نه

ثنا:عه چرا

انقدر اصرار کرد که آخر راضی شدم ببرمش

-برو آماده شو منم میرم آماده شم

گونمو بوسید و با خوشحالی گفت: عاشقتم النا ...الی نگا اونجا من بادیگارتم خب...

خندیدمو لپشو کشیدم:خب

ثنا بدو بدو رفت اتاقش تا آماده شه

منم رفتم تو اتاق خودم

romangram.com | @romangraam