#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_47


ثنا تا عمارت و دید گفت:اینجا چقدر خوشمله

_بله

ماشین و تو پارکینگ پارک کردم... از ماشین پیاده شدیم چمدونو برداشتم... مریم درو باز کرد

و به ثنا خوش آمد گفت

ثنا خودشو لوس کردو گفت:الی جونم

_الی نه و النا

ثنا:النا جونم

_جانم... اتاقت طبقه بالاست

ثنا:اتاق چندمیه

_دومی

دوید سمت پله ها که با حرف من ایستاد:ثنا عزیزم چمدونتو خودت ببر

ثنا:پوف باشه

چمدونشو برداشت و رفت طبقه بالا

مریم:خانم نهار چی میل دارید

_فسنجون

مریم چشمی گفت و به طرف آشپز خونه رفت

رفتم تو اتاقم کیفم و انداختم رو تخت کفشمو در آوردم و سر جاش گذاشتم مانتو مو در آوردم

و از چوب لباسی آویزون کردم .... تیشرت بنفشی برداشتم میخواستم بپوشمش که ثنا پرید تو

اتاق و شروع کرد به حرف زدن :النا کجایی.. دو ساعته دارم دنبالت میگردم... الی اتاقم چه

خوشگله

romangram.com | @romangraam