#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_25


میکنی ؟

دایی: النا جان تروخدا حرفامو گوش کن

عصبانی داد زدم :چیو گوش بدم هان چیو همه حرفات تکراریه خیلی خب مرگ مامانو بابا به

کنار وقتی من یتیم موندم شما و عمه منو به خونتون راه دادید زنو شوهر دوتا تونم کثافتین

گمشو از خونم بیرون

دایی: پشیمونم النا پشیمونم

- چی میخوای

دایی عاجزانه نگام کرد:۲۰ میلیارد پول

-

چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ے تو بخاطر ۲۰میلیارد اومدی میگی پشیمونم منم غلط میکنم اون پولو بهت بدم

صدایه یه زن اومد: النا خواهش میکنم

این عمه ست هه : زنو شوهر اومدین از من پول بگیرین و منم دادم آره

دایی: النا دخترم میدونم بهت بد کردیم ولی تروخدا کمکم کن ورشکست شدم یک ماه مهلت

دارم پولو بدم وگرنه میندازنم زندان دایی به خدا جبران میکنم

عمه :دخترم تروخدا به خاطر سارا نذار باباش بره زندان خواهش میکنم حالا دوتاشون جلوم

زانو زده بودنو گریه میکردن وای تروخدا بلند شین وگرنه دلم به رحم میاد الان دیگه وقت

انتقامه





romangram.com | @romangraam