#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_24


راننده‌: خانم میرین خونه

-بله .... آروم تر گفتم مگه جای دیگه ایم هست که برم😔😔 ساعتمو نگاه کردم ساعت ۱۰

شبه چه زود گذشت امروزم ........... به خونه رسیدیم .... از ماشین پیاده شدم مثل همیشه

مریم در خونه رو برام باز کرد وارد خونه شدم

مریم‌: سلام خانم.....وای چقدر خوشگل شدید

-سلام ممنون

از پله ها بالا رفتم.......وارد اتاقم شدم مانتو کثیفمو انداختم تو سبد چرکا لباسامو در آوردم و

رفتم داخل حموم دوشو باز کردم که رفتم زیرش وایــــــــــــــــــــــــــــــے

مــــــــــــــامــــــــــــانم چـــــــــــــقدر سرده😰 منجمد شدم

زود کنار رفتم و طرف گرمشو باز کردم اصلا آب سرد دوست نداشتم ...

بعد ۱۵ دقیقه از حموم اومدم بیرون ..... یه شلوارک سفید جذب تا روی زانو پوشیدم تیشرته

صورتی کثیفم و هم پوشیدم موهامو خشک کردم و بافتم صندل صورتیمو هم پام کردم گوشیمو

برداشتمو رفتم پایین وارد آشپز خونه شدم فقط مریم بود پس سارا کجاست ؟

-مریم

مریم:بله خانم کاری داشتید

-سارا کجاست؟

مریم: رفت تو باغ یکی اومده باشما کار داره و هی میگه با النا کار دارم محافظا هم نمیزارن

اگه میخواین خودتون برید ببینید کیه

سر تکون دادمو از آشپز خونه خارج شدم رفتم تو باغ این که داییه اینجا چیکار میکنه

😡😡😡رفتم جلوش ایستادم و به محافظ ها اشاره کردم که برن اونطرف گفتم تو اینجا چیکار

romangram.com | @romangraam