#دل_من_دل_تو_پارت_138


-اولا درست حرف بزن ! این چه طرز حرف زدنه؟!

از دادش گوشام سوت کشید! دیگه داشتم کم میاوردم این چرا اینقدر سگ اخلاقه؟! به جرئت میگم دست من رو از پشت با اون اخلاقش بسته!:

-خب بله درسته اهم ! نه جایم کجا میرود؟!

دندون غرچه ای کرد و مچ دستی رو که قبلا کبودش کرده بود رو دوباره گرفت و فشار داد:

-گستاخی کنی... کاری رو که میگم انجام ندی... قشنگ میفرستمت تو لونه اون سگ! میدونی چیکار میکنه؟! اخلاقش عینه منه! حرف اضافه بزنی... تیکه تیکت میکنه! نزار قبل اینکه بفرستمت اونجا یه جور دیگه گوشمالیت بدم! فهــــمیدی یا نه؟!

از دادش چشمام رو بستم! ای خدا فقط به خاطر اینکه نقشهام نقشه بر آب نشه:

-چشم... هر چی دل خجسته ی شما بگه... حالام دست از سر این دسته کچلمون بردار شکوندینش! غلط کردم که دارم میگم غلط کردم اوکی؟!

دستم رو محکم ول کرد... :

-حالا هم برو همون کاری که گفتم رو انجام بده..

سری تکون دادم و برگشتم رفتم.. لبم رو گاز گرفته بودم و توی دلم هر چی فحش پایین هجده و بالای هجده نثار روح پر فتوحش کردم! پسره ی عوضی! سر من داد میزنه! بانو سراسیمه برگشت سمتم :

-دیگه چه دسته گلی به آب دادی؟!

-هیچی به خدا گفت فقط بهتون بگم همتون مرخصین واسه امروز تا فردا... همه ی کارای شما 13 نفر رو هم خودم باید انجام بدم! لطف کنین بگین من یادداشت کنم چی کار باید بکنم؟!

ملودی برگشت سمتم و گردنش رو کج کرد:

-خسته میشی که!

-تنبیهیه!

بانو لبش رو گاز گرفت:

-نگفتم باهاش در نیوفت؟! خیلی شانس آوردی حالا تنبیهت همین قدره!

پوفی کردم و تموم کارهاشون رو بهم گفتن! بانو گفت:

romangram.com | @romangram_com