#دل_من_دل_تو_پارت_133
-بانو؟! معمولا خدمتکارا چی میپوشن؟!
لبخند زنان یه تونیـک صرمه ای با یه شلوار کتان در آورد تونیکش شبیه یونی فرم بود! روش خط های مشکی و سفید به کـار رفته بود :
-چون خدمتکار ویژه هستی باید یه چیز ویژه بپوشی!
-ساده باشه بهتر نیست؟!
-این خودش دنیای سادگیه!
لبخند زدم و دیدم آستینش تا بازوشه با چشمای گرد گفتم:
-بانو عمراً اگه اینو بپوشم این یقش خیلی بازه! آستینشم کوتاهه!
چشماش گرد شد:
-پوشیده دوست داری؟
گیج نگاهش کردم:
-البته! مگه قراره باز بپوشم؟
لبخندی زد:
-نه... خوشم اومد.. بیا این سرافون سفید رو بپوش این رو هم بپوش روش منم کمکت میکنم!
لباسام رو پوشیدم و شال رو داد دستم موهام خراب شده بودن موهام رو باز کردم و تا سرم رو گرفتم بالا با قیافه ی متعجب بانو رو به رو شدم یه تای ابروم پرید بالا:
-چیزی شده بانو؟!
-دختر چقدر موهات بلنده!تا زیر زانوته؟!
-اوهوم! دوسشون دارم!
لبخندی زد و به کمکش موهام رو شونه کردم و بستم ادامه اش رو هم توی لباسم فرستادم... سری کج کردم:
romangram.com | @romangram_com