#چشم_هایی_به_رنگ_عسل_پارت_20
در حالیکه خودم هم خنده ام گرفته بود، تمام اتفاقات دیروز و امروز را بی کم و کاست برای فهیمه خانم تعریف کردم .حتی تصورم در مورد آقای متین و اینکه او حالا در مورد من چه فکری خواهد کرد، را هم به زبان آوردم.فهیمه خانم که با صدای بلند می خندید، سرش را چند بار تکان داد و گفت:
- که اینطور!
سپس با همان لبخند از من دور شد و مشغول به کار شد .
آقای متین آن روز با چند نفر جلسه داشت و فقط یکبار دیگر از اتاق خارج شد . با دیدنش رنگ از رخسارم پرید و با شتاب ایستادم .چند لیست به دستم داد و با تحکم و بسیار خشن گفت:
- لطفا این لیستها رو هم وارد کنید و از هرکدام دو تا کپی بگیرید.یکیشو به دفتر من بیارید و یکیشو ضمیمه پرونده قرار بدید.لطفا بدون اشتباه و خیلی سریع!
از تحکم و صدای بلندش، تمام اعضای بدنم به لرزه در آمد! لحنش خیلی خشک و دستوری بود ، ولی نگاهش همان رنگ آشنا را داشت .چشمی گفتم و به سرعت لیست را گرفته و مشغول کار شدم . و این در حالی بود که سعی میکردم در مقابلش کاملا خوددار باشم . پس از رفتن او، بسمت خانم کریمی برگشتم و با دیدن لبخند شیطنت آمیزش، جمله در دهانم ماسید! با خجالت سر به زیر انداختم و مشغول شدم. وارد کردن محتویات درج شده، کار سختی بود، چرا که فایلها نامرتب و بهم ریخته بودند و مجبور شدم آنها را هم منظم کنم و به این ترتیب کلی از وقتم تلف شد .
آنقدر مشغول کار بودم که گذر زمان را احساس نمیکردم .هنگامی که به خود آمدم، سه مرد انگلیسی که برای بستن قرارداد، به شرکت آمده بودند ، به همراه آقای متین از اتاق خارج شدند .بمحض دیدنشان برخاستم و به آقای متین که با نگاهی خیره به من، آنها را بدرقه میکرد، روز بخیر گفتم .یکی از مردها که مسن تر از بقیه بنظر می رسید .نگاه کشداری به جانبم انداخت و رو به آقای متین پرسید:
- Dose this lady work in your company?
- این دوشیزه از کارمندان شرکت شما هستند؟!
Yes and of course.she is realy carefully and sedulous
- بله! وبسیار دقیق وکوشا هستند.
مرد انگلیسی باز هم نگاه خیره ای به چشمهایم انداخت و ادامه داد:
I have heard that the easterly women are beautiful but this lady is realy pretty
- من شنیده بودم زنهای شرقی زیبا هستند . ولی این خانم بی نهایت خوشگلند!
و لبخندی به آقای متین زد:
You are a laky man Mr.Matin that she works with you .
- شما مرد خوش شانسی هستید آقای متین که از حضور ایشون در کنارتون استفاده می کنید!
از اینکه آن مرد در مورد زیبایی ام اظهار نظر میکرد ، متنفر بودم! چقدر گستاخ بود که به خودش اجازه چنین جسارتی را می داد! بی اراده اخم کردم و گفتم :
I realy appreciatc you but you should never exprex your idea about the beauty of estern women .
- من واقعا از لطف شما متشکرم ، ولی هرگز نظر خودتون رو در مورد یک زن شرقی به زبون نیارید!
تقریبا همه با تعجب به من نگاه کردند .مرد انگلیسی که از تسلط من به زبان خودشان و حاضر جوابی ام لذت برده بود ، با احترام سری تکان داد:
romangram.com | @romangram_com