#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_99


بانهایت خشمم مشتی به شونه هاش کوبیدم-من عروسک تونیستم!

-چراهستی،مخصوصاوقتی توبغلم آروم می شی!

-ولم کن دارین.‌

-تنهاعروسکی که منودارین صدامی کنه..

-خوشحال نشو،من س*گ*م روهم دارین صدامی کنم..

درروشویی به شدت کوبیده می شدانگاریکی خیلی عجله داشت،دارینوش قفل دروبازکردورفت بیرون،دختری موبلونددرحالی که دستاش روی دهنش بودپریدتووبالاآورد!اه نکبت! هنوزوارده سالن نشده بودم که یک نفرباقدرت دستمالی روی بینیم گرفت چیزی طول نکشیدکه چشمام سیاهی رفت وازهوش رفتم!

(دارینوش)

-غزل رفت؟

-یک ساعتی میشه رفته توحیاط مگه تونرفتی دنبالش؟فک کردم رفته..

-بهش زنگ زدی؟

-چرااینقدبی اعصابی دارینوش؟چیزی نشده که..

-شمارشوبگیردامون،تانفهمم رسیده خونه دست برنمیدارم..

romangram.com | @romangraam