#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_68


-واسه حمایت ازتونبود،دلم نمی خواست دستای پاکش به خون کثیف توآلوده بشه!!

باانزجاردستاشوول کردم وبه سمت ثمره رفتم..

-بابام کو؟

-نمیدونم یه نیم ساعتی میشه که نیست،دیدم بادارینوش رفتی تهدیدکرد؟

-تهدیدنه..ولی چیزایی گفت که..

-خیله خوب گلم لازم نیست بگی الان دوباره اشکت درمیادبازبیاودرستش کن!

-چقدخوشتیپ شده بودثمره دلم ضعف رفت واسش!

-غزل..توشوهرکردی..

-آره میدونم،بایدپرورنده ی دارینوش وببندم!ولی،اگه بتونم..

(دامون)

رشید-هیچ وقت نمی خواستم عروس گلموونوه ی عزیزموبادستای خودم..

-علاقه ی زیادی به شنیدن اعترافات کثیف ترین مرددنیاندارم..

romangram.com | @romangraam