#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_50


-ولی هرچه قدرم که مادرم زن خوبی برای شوهرش نبوده درعوض مادره خوبی بوده که بچشوبه یکی دیگه امانت داده که نیفته دست هزارتاقاچاق چی وقمارباز توچی؟تواگه جای اون بودی چیکارمی کردی؟

-من..شایدفرارمی کردم..نمیدونم!

-درسته،اونم بایدفرارمی کردحتی شده بایدازعشق کوفتیش می گذشت مگه نه غزل؟توازعشقت می گذشتی؟

بغضموبه سختی قورت دادموگفتم-آره...

-توگوش میدی به حرفام مگه نه؟حتی اگه تاصبح طول بکشه حاضری گذشته ی نحس دارینوش وبشنوی؟

-معلومه که گوش میدم...

دستام که روپیشونیش بودوگرفت وتک تک انگشتاموبوسید!

دارینوش-کیومرث میدونه چه بلایی سرم آوردی که میگه ولت کنم؟

-منو ول کنی؟

اینباراون منوروتخت خوابوند-میگه دیگه مراقبش نباش،تومیتونی بدون دارین مراقب خودت باشی؟

-واسه چی بری؟

-واسه اینکه معشوقه ی لاشخوره مادرموبکشم چیزی که سالهاست انتظارشومی کشم!

romangram.com | @romangraam