#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_40
-چی چیوبقیه نداره این تازه شروعش بود تاوقتی که اون سالاروتصاحب نکردی دست ازتلاش برنمیداری..اینوبگوببینم!خیلی رمانتیک ونرم بوسیدت مگه نه؟فک کنم خیلی ماهرباشه!
باحسرت گفتم-آره خیلی ملایم ورمانتیکه!
-توی یه کافی شاپ قراربزارمنم بیام یه گپی بزنیم دوره هم..
-کافی شاپ؟اون اصلااهل این چیزانیست نه سینما،نه کافی شاپ نه پارک هیچ جا!
-خوبه که همش خونه روزتاشب..
-اوففف نمیری توثمره خفم کردی بااین فانتزیای+هیجده..
-خسیس نباشیاغزل درحده یه گازوبامن شریک شو!
(دارینوش)
برای بارصدم گوشیموچک کردم نه زنگی نه پیامی..
رویا-میشه اون لعنتیوبزاری کنار؟ازوقتی اومدی چسبیدی به اون که شایداون دختره ی مزاحم زنگ بزنه که یه وقت نترسیده باشه تنهاتوخونه...
رشید-صدات وبیارپایین رویااینقدبه دارینوش بیچاره گیرنده شایدقراره مهمی داره..
-درسته..قراره خیلی مهمی دارم بایدبرم!
romangram.com | @romangraam