#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_28
-نیازی به بت من بازی نبودخودم حسابشومیرسیدم..
-بلدنبودی برقصی یاپارتنرت ودوست نداشتی؟
-من بلدنیستم؟اینجوری نگام نکن نشستم، پاش باشه روی همه ی این مترسکایی که وسط میرقصن وکم می کنم..
-خیله خوب حالاکه اینقدواردی یه امتحانی بکنیم..
-اینطوری پیشنهادرقص میدن؟...نمیدونستم!
-نه خوب!من یه روش های دیگه ای هم دارم..
کمرمومحکم گرفت وبردتوپیست رقص همین که گذاشتم زمین مشتی به شونه هاش زدم-چیکارمی کنی وحشی؟کمرم کبودشد!
-من اینطوری پیشنهادرقص میدم دوست نداری؟
-اصلابه من چه؟ ازاون پلاستیکت نظربپرس!
باخشونت دستاموکشیدوروی شونه هاش گذاشت اون یکی دستموهم بین انگشتاش قفل کرد،همه ی کاراش وباخشونت انجام میدادمردک وحشی! دستاشوکه بالانگه داشت زیره دستاش چرخیدم ،چونشوروی شونم گذاشت توی گوشم لب زد-نه مثل اینکه خیلی واردی معلومه خیلی مهمونی میری؟همینجامیای یاجاهای دیگه هم میری؟
-به توچه؟
بایه حرکت ماهرانه کامل چرخوندمورودستاش خمم کردخیلی ماهربودعوضی خیلیییی!
romangram.com | @romangraam