#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_146


-اونکه برمنکرش لعنت!

ادکلن گرون قیمتشوبرداشت وباهاش دوش گرفت کپی برابراصل دارینوش،چقدخوب بودکه اینقدرشبیهن درست برخلاف اخلاقاشون که دارینوش جدی وخشکه ولی پسره یکی یه دونش گوله ی نمک!

-کمیل..

-جونم خانم معلم!

-به حرف بابات گوش کن اینقدربازیگوشی وشیطنتم خوب نیست دیگه بایدبه فکره یه شغل درست وحسابی یاشایدم ..

-یه زن درست وحسابی!

-توام که ازخداخواسته!

-نه باباکی ازخداخواسته؟دخترای الان که مثل مامان عروسک من همه چی تموم نیستن،دختری که مدام به فکره رنگ لاکشواتوی لباساشه به دردمن نمیخوره اونیم که من می خوام هنوزتولیدنشده ایشالله تولیدشدخبرت می کنم..

-کمیل..

-امتحان بچه هاروسخت نگیریا،فیزیک سخته درکشون کن!

-باشه حالانمی خوادتوبه فکره دخترای مردم باشی!

گونمومحکم بوسیدورفت بیرون،باهیجان به سمت اتاقش دوییدم،قبل ازاینکه خودموپرت کنم تودروبازکرد.

romangram.com | @romangraam