#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_129


-هنوزچیزی تموم نشده غزلم،مگه امضازدین صیغه ی طلاق جاری شده؟

-منونمی خواد...

-می خوادت دختره ی لوس اینقدخودت ونازنکن! ...........

-خانم شایگان..امضانمیزنین؟

نگاه غم بارم روی صورت شیش تیغ مردونش سرخورد،نگاهم نمی کردحتی باوجوده سنگینی نگام..بادستای لرزون خودکاروتودستم فشردم چشمام همچیوتارمیدیدباآخرین توانم انگشتاموروی ورقه حرکت دادم،دستامومحکم به میزگرفتم تازمین نخورم..

-خانم شایگان حالتون خوبه؟

نه خوب نبودم اصلامگه میتونستم بعده جدایی ازتنهاعشق زندگیم خوب باشم؟

صدای سردوخواستنیش توی گوشم پیچید-خوبی؟



*دامون*

لعنت به این دریا،لعنت به چشمای سبزت!بهت گفتم هرجابری باهات میام فراموش که نکردی عشق دامون؟می خوام بیام پیشت که دلتنگیامون برطرف شه میدونی چندوقت درست وحسابی عطره تنت وبونکشیدم؟میدونی چندوقته یه دل سیرنبوسیدمت؟خاطرات مثل فیلمی مقابل چشمام جون گرفتن.....

دروکه بازکردم بادیدن قامت بلندی که پشت دربودنزدیک بودازخوشحالی غش کنم،دروکامل بازکردمورفتم عقب تابیادداخل،چترناخداگاه ازدستم افتاد،انگاردوساله همدیگروندیدیم،دامون بایه نگاه خاص خیره شده بودبه منودست بردارنبود،دستاشوکه بازکردانگارانرژیم صدبرابرشدخودموپرت کردم توحصاره دستاش که شروع کردبه چرخوندنم توهوا!صدای خنده هامون کل حیاط وپرکرد....

romangram.com | @romangraam