#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_120


(من-می خواست بهم حمله کنه ......جای چنگش رو روی گردنم هنوزهست،بهش گفتم که همه ی گندکاریاشولومیدم واسه همین عصبی شد،تفنگشوازتوی کشوی میزش درآوردوبه سمتم نشونه گرفت ترسیده بودم،تنهاچیزی که به ذهنم رسیدوانجام دادم،وقتی حواسش نبودتفنگشوکشیدم ولی..دستم روی ماشه سرخوردو..کشتمش!من اونوکشتم..باهمین دستای ضعیفم..من یه آدموکشتم..

بی وقفه جیغ می کشیدم..مدام صدای خودم توی گوشم تکرارمی شدوبیش ترازخودم متنفرمی شدم..روانشناسی که کنارم نشسته بودسعی داشت مهارم کنه ولی اختیارازدست داده بودم،هیچکی نمیتونست جلوموبگیره فقط زجه بودکه آرومم می کرد....)

بانفرت روموازش گرفتم وبرگشتم توی سالن،تپش بانارحتی دستای ثمره روگرفته بودوبه سمت درمی رفت،بااسترس دنبالشون رفتم.

من-کجا؟

ثمره-امروزچهارشنبست مثل این که ها....دارینوش اومده دنبال تپش!

-الان؟وسط تولدش؟

-میدونی که اگه تحویلش ندیم هممونودرسته میبلعه درضمن اینجابیش تربه پارتی شبیه تامراسم تولده یه بچه ی سه ساله..

تپش-مامانی من میتام(می خوام)پیشت بدونم(بمونم) ..

-میمونی عزیزه دلم میمونی..میرم باهاش حرف بزنم.

-کجامیری غزل؟قرارنیست بعده چهارماه دوباره بری دیدارهاروتازه کنی که..توشوهرت ونمیشناسی؟نمیدونی دیوونست تورومیبینه هوایی میشه میزنه زیره دادگاه وکاغذبازی وهرکوفتی که تاالان واسش دوییدیم!

-من باهزارذوق وشوق واسه بچم تولدگرفتم هنوزکیک وهم نبریدیم مگه این همه مهمون مسخره ی مان!

-اصلاتویهوچت شده؟چرااینقدررنگت پریده؟حالت خوبه؟

romangram.com | @romangraam