#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_117


عرفان-که این وحشی افسارپاره کردوحمله کردبه من!

دارینوش-زن من راننده شخصی نمی خواداگه می خواستم استخدام می کردم!

کریمی-یامشکلتونوباهم حل می کنیدیازنگ میزنیم به پلیس!

عرفان-من شکایتموپس نمیگیرم تمام!

دارین-نمی خوای قبلش به حرفام گوش کنی شایداون وقت لازم بشه وکیل هم بگیری..

کریمی-تهدیدنکنین آقای محترم اگه حرفی مونده باهم بریدبیرون!

دارین-نمیای؟

عرفان باتردیدبلندشدودنبال دارین بیرون رفت..

کریمی-واقعاعجیبه خانومی مثل شماباشخصیت وخوش خلق ودقیقابرعکس همسری تندخووزورگو! بهترنیست فکری درمورده این موضوع بکنید؟شایدبعدهاهم خیلی ازاین اتفاقابیفته..

-بله درسته مشکل پیش میاد!

عرفان باقیافه ای کبودوترسان وارده اتاق شد..

کریمی-چی شدآقای صالحی؟هنوزهم شکایتتونوپس نمیگیرین؟

romangram.com | @romangraam