#بغض_محیا_پارت_86
پوزخندي زد...
- واسه تنفرت دیر شده دختردایی ...
خیلی دیر شده ...
- از غیرت الکیت متنفرم امیر عباس...
مردي رو فقط تو رختخواب و دست بلند کردن میبینی بیچاره ...
مغزت تو دهه ي چهل گیر افتاده ...
و من احمق توهم زدم که عاشقتم ...
اما الان میخوام روي هیکلت بالا بیارم ...
صدایم را بالا بردم ...
روي مردونگیت ...
روي غیرتت بالا بیارم ...
فکم را گرفت ...
از درد صورتم جمع شد ...
صورتش نزدیک تر شد ...
درست کنار گوشم ...
ببند دهنتو محیا ...
ببند ...
خودت خواستی ...
پاي حرفت وایسا ...
از اونشب به بعد دوتارا بیشتر جلو روت نداري ...
یا من ...
یا مرگ ...
عقب رفت و دوباره برگشت ...
راستی ...
بهت گفته بودم مودب باش...
مودب باش دختر ...
استارت زد و من هنوز دربهت حرف هاي بی ربطی بودم که بر زبانم راندم...
romangram.com | @romangram_com