#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_65
شکرت
آرتیمان :
نیلوفر که از عمارت خارج شد رو صندلی ول شدم...
به زور سرم رو بالا گرفتم و ساعت رو دیدم....
هه
چه خوش خیال بودم....
نمیدونم چرا از دهنم در رفت و گفتم میتونی آبتین رو ببینی...
زمان قرارداد بود و من هنوز تو خونه....
باید قبول میکردم....
شکست خورده بودم...
اما بازی تموم نشده...
بچرخ تا بچرخیم...
گوشیم که کنارم بود زنگ خورد...
برداشتم و گفتم :بفرمایید
صدای یه مردی اومد :آقای راد؟
گفتم :خودم هستم بفرمایید
گفت :از طرف شرکت......... تماس میگیرم... قرارداد فسخ شد.... و شما باید جریمه بدید.... نیومدن شما به معنای فسخ قرارداده....
اگر جریمه رو ندین از راه دیگه وارد بشیم....
گفتم :باشه، اوکی، بدرود....
حوصله هیچی رو نداشتم....
romangram.com | @romangraam