#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_63
به یه عاقد زنگ زده بودم که وقتی نیلو قبول کرد بیاد....
تا سریع بعدش برای قرارداد برم...
آبتین هم تو این دو روز بی قراری کرد....
آخه وابستگی دوطرفه بود...
نگران نباش آبتین کوچولو....
اون پیشت میمونه....
درتمام شبانه روز....
بی تو دوباره میشکنم, [26.07.16 22:55]
پارت 6⃣4⃣:
نیلوفر :
هنوز قیافه بهت زده و کبود شده آرتیمان یادم نمیره....
از ته قلبم ناراحت بودم....
اما باید این اتفاق میوفتاد...
نمیدونم عمو تو اتاق به آرتیمان چی گفت که وقتی اومد بیرون به زور رو پاش بود...
فقط گفت :قرارداد لغو شد... بدرود... امیدوارم اینجا دیگه نبینمت...
منم گفتم :واقعا متاسفم، دوست نداشتم اینطور بشه، اما خوب...
با گفتن بدرود داشتم از عمارت خارج میشدم که یه صدای ضعیف گفت :ما ما
قلبم وایساد...
زمانم وایساد...
romangram.com | @romangraam