#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_55






یه بغضم گلومو گرفته بود...





گفتم :عمو جون





گفت :جون عمو





گفتم :میشه قرارداد لغو نشه و فقط یه کاری کنید که آرتیمان بی خیال قضیه شه ؟؟؟؟؟





گفت :مگه نمی خواستی قرارداد لغو شه ؟





گفتم :عمو نمیشه نمیتونم ،از آبتین نمیشه بگذرم ...





گفت :از دست تو دختر ...

باش ...

ببینم چی میشه ...





گفتم :واقعا ممنونم ...





خواهش میکنمی گفت و دعوتم کردن که شام باهاشون باشم ...





منم که چتر شدم ...

آخه شام نداشتم ...





بعد از غذای دلچسب خاله منیژه خداحافظی کردم و رفتم پایین ...





در اصل خونه دوطبقه بود کلا ...

هر طبقه یه واحد ...

یکی من ...

یکی خانواده طنی ...





یه حیاط نسبتا بزرگ هم بود که پر دار و درختش کردیم ...





romangram.com | @romangraam