#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_54
خداجونم مثل همیشه کمک میخوام...
میدونم کمکم میکنی...
پس غصه نمی خورم...
بهترین حامیم تویی...
به امید تو...
واقعا هیچ کس از حکمت خدا با خبر نیست
نیلوفر :
سه روز از وقتی که خواسته بودم گذشته بود...
روز ها عادی و بی هیچ اتفاق خاصی طی میشد...
همه فکرم آخر هفته بود...
خل شدممم...
آبتین خیلی شیرین شده بود...
نمیدونستم چجوری میتونم ازش دل بکنم...
آرتیمان روند یخ بودنش رو ادامه میداد...
شیفتم که تموم شد، رفتم خونه...
عمو از تو راه پله صدام زد...
واسه همین یه راست رفتم بالا...
بعد سلامو علیک و اینا که حال تعریف ندارم
عمو گفت :فردا خواستی بری بهم بگو باهات بیام...
فردا قراردادت لغو میشه...
نگران نباش...
مردونه حلش میکنیم...
جمله عمو که تموم شد ها استرس عین بختک افتاد به جونم....
romangram.com | @romangraam