#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_56
سعی کردم بدون فکر بخوابم و خوابیدم ...
آرتیمان :
اوفففف
کاش نیازش نداشتم
اونموقع نیاز نبود بازیش بدم...
شاید فکرتون مشغول اینه که منظورم چیه...
الان میگم...
یکی از بزرگترین شرکت های کانادا میخواد با شرکتم قرار داد ببنده...
اما مشکل اینجاس که شرطش تاهله...
و اینکه با رقبای طرف مقابل قرارداد نبندیم...
دومین شرط مشکل نداره...
اما تاهل اصلا قابل درک نیست...
روزی که فهمیدم، پرسیدم که چرا و جوابم رو به صورت خیلی مسخره ای دادن....
گفتن:وقتی متاهل باشی زنت نقطه ضعفته و اگه بخوای قرارداد رو بهم بزنی ما اونو اذیت میکنیم...
به همین خوشمزگی...
درهمین حین نیلوفر پاش به عمارتم باز شد...
بهترین گزینه بود چون نه کس و کاری داشت نه آویزون بود...
مطمئنن هم بخاطر آبتین قبول می کرد...
صیغه هم شرکته قبول میکرد....
دلم نمیخواست بازیش بدم...
اما موفقیتم دست اون بود...
منم مثل خیلی از دکتر ها شرکت مهندسی هم دارم...
و شرکت به دلایلی برام مهمه
romangram.com | @romangraam