#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_52


مرض

کوفت

.

.

.

(بقیه فحش ها قابل پخش نیست )





اصن به من چه ،حالا که اینطور شد خبر خوب رو بت نمی دم ...





گفتم :چه خبری





گفت :هر چی که بود مهم نیست ،آدم که تو زمان قهرش حرف نمیزنه

گفتم :پوفففففففف ،شکر خوردم ،بگو





گفت :باش ،حالا چون دلرحمم میگم ،قضیه ی آرتیمان حل شد





گفتم :جان ؟؟؟؟؟؟؟





گفت :بیا بالا بابا بت میگه ....





گفتم :اوکی ،باشه





بعدم بی خداحافظی قطع کردم ...





لباسامو با یه تونیک خردلی و شلوار و روسری قهوه ای عوض کردم ...





آرایشم نیاز نبود ...

چقدر هم که من آرایش میکردم ...





رفتم بالا و در زدم ...

خاله منیژه در رو باز کرد و با هم روبوسی کردیم ...

رفتیم داخل و خاله اصرار هاش شروع شد ...





خاله :عزیزم بشین برات میوه بیارم ...

دخترم چایی الان حاضر میشه ،یه چند دقیقه صبر کن ...

romangram.com | @romangraam