#بی_تو_دوباره_میشکنم
#بی_تو_دوباره_میشکنم_پارت_33




من دیگه کلاس نداشتم واسه همین رفتم خونه.....





اوه....





تازه آرسامم مبومد....





آخه امشب خونه دست خانومش و دوستاش بود.....





مهمونی داشتن.....





آرسامم زن زلیل کاراخونه رو همیشه کمک زنش انجام می ده....





بعد جسدش میرسه خونه....





خخخخخخخ

نیلوفر :

چه امتحانش آسون بودا....

داشتم به سوالات فکر می کردم که سر و کله ی بچه هام پیدا شد.....





طنی :وای خونه نگار اینا مهمونی امشب.....





من :این آدم نشده، خوبه ازدواجم کرده....





طنی :درسته از مهمونی خیلی خوشم میادا ولی باور کنید اگه شوهری مث شوهر نگار داشتم زندگیمو به پاش میریختم و ولش نمیکردم......





من :حالا ساعت چنده مهمونی؟





طنی :پنج شروع میشه





من:باش، سعی میکنم بیام





طنی :حتما باید بیای

romangram.com | @romangraam