#بی_من_بمان_پارت_42

چرا عوضم کردن ؟

قطره های اشکم صورتم رو پوشونده بود . حرف زدن درباره ی اون روزا درد داشت . زجر داشت .

- من عوضی نبودم . پس چرا بهم گفتن پست ؟ من هرجایی نبودم پس چرا شدم هرزه ؟

من همونی بودم که همیشه بودم ، همینی که الان هستم .

هیچوقت بد هیچکس رو نخواستم پس کی بدم رو خواست ؟

من همیشه رو بازی کردم . پس کی برام زیر و رو کشید ؟

کنترل کارام دست خودم نبود . یقه آرتان رو گرفته بودم و تکونش میدادم . اشک امانم رو بریده بود .

- مگه نگفتی هر وقت بهت احتیاج داشتم کافیه صدات کنم . لعنتی من شب و روز صدات کردم پس چرا نیومدی ؟ چرا نیومدی ازم دفاع کنی ؟ چرا نیومدی به قولت وفا کنی ؟ از کی انقدر بد قول شدی که من و قولی که بهم داده بودی رو فراموش کردی ؟

من بهت گفتم اگه رفتی و نابود شدم چیکار کنم ؟ تو گفتی الان بهتر از من و داری . گفتی پرهام و داری . گفتی خانوادتو داری . گفتی منم نباشم اونا پشتتن . پس چرا هیچ کس پشتم نموند ؟ مگه التماست نکردم نرو ؟ مگه نگفتم تو بری همه چی خراب میشه پس چرا رفتی ؟ چرا تنهام گذاشتی ؟

به من نگاه کن لعنتی . نگام کن . من همون ترنم شاد و خوشحال قدیمم ؟ ببین اونایی که گفتی همیشه پشتم هستن چه به روزم آوردن .

من و کشتن ولی تو نبودی که نزاری . نبودی که نزاری ترنم و غریب کُش کن .

رفتی و تنهام گذاشتی .

من بهت اون روزایی احتیاج داشتم که زیر بار سنگین تهمتای همین به اصطلاح خانواده داشتم له میشدم .

اون موقع بهت نیاز داشتم که من بودم ولی بقیه نبودن .

روزایی بهت نیاز داشتم که یه آغوش میخواستم واسه تموم بدبختیام توش گریه کنم و اون بگه همه چیز درست میشه .

اون موقع بهت نیاز داشتم که تو اوج ناامیدی بهم امید بدی و بگی همه این روزای تاریک تموم میشه . بگی دوباره خورشید خوشبختی به زندگیم میتابه .

الان میخوای چیو درست کنی ؟

ترنم له شد . ترنم نابود شد . ترنم امیدشو خیلی وقته باخته . الان ترنم فقط یه اسمه . یه اسم آشنا برای تو و یه اسم غریبه برای آدمای این خونه .

از گذشته بگم که چی بشه ؟

میخوای اون آدمو پیدا کنی که چیرو درست کنی ؟

میتونی تموم اون روزایی که زجر کشیدمو بهم برگردونی ؟

میتونی روزایی رو که از آغوشه پدر و مادرم محروم بودم بهم برگردونی ؟

romangram.com | @romangram_com