#بی_من_بمان_پارت_20
-معدرت میخوام . حق با شماست من باید بهتون میگفتم که نمیام کلاس . الان میگم نمیتونم بیام .
پرهام : باشه کلاستو فردا برگزار میکنیم .
پوزخند زدم .
- شما مثل اینکه متوجه منظور من نشدین آقا پرهام . دیگه کلا نمیام کلاس . بابته این مدتم ازتون ممنونم .
پرهام : نمیای ؟ مگه دسته خودته ؟ من عادت ندارم کارامو نصفه انجام بدم .
- اما من عادت دارم . درضمن من برای مربی مثل شما هیچ ارزشی قائل نیستم و برای کسی ارزشی قائل نباشم کارشم قبول ندارم .من برای کسی که دوماه به خاطرش اون آهنگ با اون نت هایه سختو تمرین کردم ،دوماه از کارام زدم ،دوماه هم آهنگایی که شما میدادین تمرین میکردم هم اون آهنگه سخته ،دوماه پشت پیانو خوابم برد فقط برای اینکه اون آهنگو بتونم خوب از آب در بیارم ولی اون با کمال بی رحمی بهم بگه خوبه به کسی نگفتی من استادتم ، کاش دو روز تمرین میکردی که ابروت نره ارزشی قائل نیستم .آقای پرهام کیا من دوماه سختی کشیدم که هفته پیش با این کار از شما تشکر کنم ولی شما کاری کردین که نه تنها خستگی این دوماه تو تنم موند بلکه روحمم خسته تر از قبل شد . به هر حال من دیگه تمایل ندارم شما مربیم باشین .
و درحالی که با ناباوری تماشام میکرد به خونه برگشتم .
دو هفته از اون روز گذشته بود . از خونه بیرون نرفته بودم . نمیدونستم پرهام چیکار میکنه ولی مطمئن بودم هست و نیستم براش فرقی نداره .
فقط من بودم که از نبودش ، ندیدنش ، دلتنگیش داشتم جون میدادم .
خدایا این درد بی درمون چی بود به جون من انداختی . اخه عاشق نشدم نشدم اونم عاشق کی شدم .
یه ادمه مغروره پر ادعا که جز له کردن من و زیر سوال بردنه کارام ، کاره دیگه ای بلد نیست .
تو همین فکرا بودم که صدای در اومد . درو باز کردم . خدای من اینکه ...
خدای من اینکه آرتانه . پس چرا انقدر آشفته است .
- سلام آرتان . اتفاقی افتاده ؟
آرتان : نه ... مگ ... مگه باید اتفاقی افتاده باشه که من بیام اینجا ؟
- آرتان برا من نقش بازی نکن من میشناسمت . هر وقت اینطور آشفته ای یعنی موضوع مهمی اتفاق افتاده .
یکم نگام کرد و بعدم خیلی آروم زمزمه کرد .
آرتان : میشه بیام تو بعد بگم ؟
در و باز کردم و با دست به داخل خونه اشاره کردم . یه نگاه کلافه دیگه بهم انداخت و وارد خونه شد .
با این کاراش نگرانم کرده بود . روبروش نشستم و منتظر شدم خودش شروع کنه .
آرتان : قول بده تا حرفام تموم نشده چیزی نگی باشه ؟
- باشه حالا بگو که داری خفم میکنی از استرس .
romangram.com | @romangram_com