#بی_من_بمان_پارت_15


- ولی من دلیلی برای حرف زدن ندارم .

پرهام : دلیل داری . رفتارای اخیرت دلیلشه . اینکه منو جلو این همه آدم نادیده میگیری ، باهام حرف نمیزنی و نگام نمیکنی دلیلشه .

- فکر نمیکنی با کاری که کردی دیگه ...

هنوز حرفم تموم نشده بود که عین قاشق نشسته پرید وسط.

پرهام : تقصیر من نبود . خودت اول با حرفات تحریکم کردی که اذیتت کنم . این حرفم یعنی اینکه کار من فقط و فقط برای اذیتت بود نه چیزه دیگه . بعدم من تو خارج زندگی کردم . فکر نمیکردم با همچین کاری دخترای اینجا رم میکنن .

حرصم دراومده بود

- الان داری مسئله رو حل میکنی با این صفت خوبی که بهم دادی ؟

و با حرص ادامه دادم .

- یعنی من اسبم که رم کردم ؟

درحالی که سعی داشت جلو خندشو بگیره که من از این عصبانی تر بشم .

پرهام : نه نه .. اِ ... خوب ... اصلا برای این که از دلت دربیارم یکاری برات میکنم .

- چیکار ؟

پرهام : من بهت .......

پرهام : من بهت پیانو زدن یاد میدم تو ام هر اتفاقی افتاده فراموش میکنی چطوره ؟ معامله خوبیه نه ؟

دهنم باز مونده بود . این از کجا میدونست من عاشق پیانو یاد گرفتنم ؟

پرهام : باباجی بهم گفت خیلی پیانو زدن رو دوست داری ولی تا حالا وقت نکردی دنبال یاد گرفتنش بری .من بهت یاد میدم البته اگه بخوای .

خوب بزار ببینم پیانو یاد گرفتن برای بخشش اونم حرکت غیر انسانی یا ادامه این رفتارای خسته کننده بدون یاد گرفتن پیانو . خوب ...

- باشه قبول میکنم . این افتخارو بهت میدو که بهم پیانو زدن یاد بدی .

بعدم یه چل خند زدم که تا لوزالمعدم معلوم شد

پرهام : هوا ورت نداره . من همیشه مهربون نیستم .مطمئن باش مربی سختگیریم هست . فقط به این خاطر بهت یاد میدم که از این لوس بازیایی که تو این یکماه ازت دیدم بدم میاد .

باز این دلقک نظر داد . ای خدا باز نظر داد .بزنم بکشمش هم خدا راضی باشه هم خلق خدا . نه واقعا بزنم بکشمش ؟


romangram.com | @romangram_com