#برایت_میمیرم_پارت_7
تبلیغات میدیدی باعث میشد که بیشتر جذب اینجا بشی . همه ی هزینه ها و اموزش های کمک های اولیه ، ارزشش
رو داشت .
بعد از یک ماه از افتتاح اونجا ، باشگاه من بد جور هواخواه داشت . اعضا ء اونجا یا ماهی عضو میشدن یا سالی _ که
البته اگه برای یه سال عضو میشدن ، بهشون تخفیف هم میدادم . و این جوری عاقلانه هم بود ، چون باعث میشد
مردم این شرایط رو بیشتر قبول کنن . و پارکینگی که برای پارک ماشین ها اونجا تعیین شده بود ، باعث موفقیت
بیشتر اونجا میشد .
به هر حال این همه موفقیت باعث میشد که تا انگشت های پام احساس گرما کنم .
باشگاه ، از ساعت 6 صبح تا 9 شب باز بود و باعث میشد که هر کس ، هر وقت تونست و وقتش رو داشت برای
درست کردن هیکلش به اون جا بیاد . اوایل ، کلاسای یوگا ، افسرده کننده بود ، چون تنها تعداد کمی خانم اونجا
ثبت نام کرده بودن برا همین یه چند تا از بازیکن های فوتبال رو که خیلی جذاب و خوش هیکل بودن رو به مدت یه
هفته استخدام کردیم . و کلی جمعیت ریختن اونجا تا بفهمن این مردای جوان و جذاب ، چی کار کردن که این قدر
خوش هیکل هستن و زن ها هم سریعا سعی داشتن تو اون کلاسی که این مردای جوان هستن ، ثبت نام کنن . و بعد
از یه هفته ، ثبت نامی های کلاس یوگا 4 برابر شده بود .
گفته بودم که یه من یه چند واحد روان شناسی تو دانشگاه پاس کردم ؟
و حالا چند سال گذشته ، من 01 سالمه و صاحب یه بیزینس موفق که سرم رو شلوغ میکنه ولی باعث میشه که تو
بهترین فرم بدنی باشم .
romangram.com | @romangram_com