#برایت_میمیرم_پارت_39


من ربطی نداره . وقتی از دستشویی بیرون اومدم ، کاراگاه مکلنس و فارستر ، داشتن با وایات تو راهرو ، با صدایی

اروم صحبت میکردن .

وایات جوری وایستاده بود که پشتش به من بود ، و در حالی که اون حواسش پرت صحبت هاش بود ، این فرصت رو

پیدا کردم که خوب نگاهش کنم . متاسفانه دوباره طپش قلبم بالا رفت . سرجام وایستادم و بهش خیره شدم . مثل

جیسون خوش قیافه نبود . جیسون مثل مدل ها بود . وایات یه جورایی سخت به نظر میومد ، که البته قابل انتظارم بود
، چون چند سالی رو به طور حرفه ای راگبی بازی میکرد ، ولی حتی در غیراین صورت هم ظاهر سخت و محکمی

داشت . با چونه ای محکم و دماغی که یه کم شکستگی داشت.

از نظر بدنی جوری بود که انگار هم براش سرعت مهمه ، هم قدرت . در حالی که فیزیک جیسون ، مثل شناگرهای

ماهر بود ، بدن وایات جوری بود که میشد ازش به عنوان یه سلاح استفاده کرد .

و بیشتر از همه این که اون عملا از خودش تستوسترون بروز میداد ) هرمون مردانه ( . خوش قیافه بودن در مقابل

سکسی بودن ، زیاد به چشم نمیاد . و وایات بلادزوث هم مطمئنا سکسی بود . حداقل برای من که این طور بود .

جاذبه . هیچ جور دیگه ای نمیتونم توضیحش بدم .

و من از جاذبه و خواستن متنفرم . چون به خاطرش ، بعد از دو سال ، هنوز هم نتونسته بودم با یکی جدی رابطه

برقرار کنم .

درست مثل کاراگاه ها ، اونم کت ورزشی پوشیده بود ، با یه کراواتی که گره اش رو شل کرده بودش . دوست داشتم


romangram.com | @romangram_com