#برایت_میمیرم_پارت_17
خب ، فکر کنم یه راه سومی هم بود ، اونم اینکه برم دنبال نیکول و بپرم سرش . اگه مطمئن بودم که تفنگ نداره
همین کارو میکردم . اما نمیدونستم ، برا همین امکان نداشت قهرمان بازی دربیارم . ممکنه که بلوند باشم ، اما احمق
نیستم . و تازه این جوری ممکن بود که ناخن های پام بشکنه . ممکنه دیگه .
برا همین دست بردم تا کلید باشگاه رو از تو کیفم دربیارم . کلید مال در وردی رو پیدا کردم ، و خیلی اروم و مثل یه
اردک ، عقبکی به سمت در رفتم . حرکت خیلی دردناکی بود ، اما برای عضلات باسن و ران تمرین مفیدی بود . هیچ
کی نپرید روم .هیچ صدایی هم نمیومد ، به جز صدای ترافیکی که دور تر از اون جا در خیابان پارکر بود . و فکر کنم
این حالت یه کم ترسناک تر از اون بود که نیکول بپره رو سقف ماشین و بیاد سمت من . نه اینکه فکر کنم نیکول
میتونست یه همچین کاری کنه . برای یه همچین کاری باید خیلی خیلی ژیمناستیکش بهتر از حالاش میبود . اون
حتی نمیتونست 081 درجه باز کنه و اگه سعی میکرد که پشت بارو بزنه ، وزن سینه هاش میوفتاد رو صورتش .
دستام فقط یه کم میلرزن _ خیلی خب ، یه کم بیشتر از یه کم _ ولی تونستم با تلاش اول در رو باز کنم . عملا جیغ
کشیدم و خودم رو انداختم تو ، که امیدوار بودم یه کم چشمم رو بیشتر باز میکردم ، چون بازوی راستم محکم خورد
به دستگیره ی در. به نظرم کبود شد . اما بالاخره تو بودم ، در رو محکم بستم و قفلش کردم که مبادا خودش رو
بندازه تو . متاسفانه کلید ها ی برق نزدیک در بود و منم امکان نداشت که به در نزدیک شم . از اون جا که نمی دیدم
کجا دارم میرم ، دوباره شروع کردم چهار دست و پا رو زمین حرکت کردن ، و حس کردم که جلوی دستشویی زنانه
مخصوص کارمندا هستم _ مال مردا اون طرف هال بود _ بعدم اتاق استراحت و در نهایت خودم رو به در سوم
romangram.com | @romangram_com