#برایت_میمیرم_پارت_15

و احتمالا خودم هم هدف اون تیر بودم . از ترسم یه جیغ کشیدم و چهار دست و پا پریدم پشت ماشین قایم شدم .

البته ، سعی کردم که جیغ بکشم ، اما تنها صدایی که از گلوم خارج شد ، یه صدای نازک شبیه موش بود ، که اگه

انقدر نترسیده بودم ، از تولید این صدا خجالت میکشیدم .

نیکول بزرگترش رو نیاورده بود ، یه ادم کش اورده بود .

گوشیم از دستم افتاده بود و تو تاریکی نمیتونستم اونو پیدا کنم . و از اون جایی که داشتم به دور و برم نگاه میکردم

، خوب نمیتونستم دنبالش بگردم . فقط دستام رو رو سنگفرش خیابون میکشیدم تا پیداش کنم . اوه ، لعنت . نکنه

ادم کشه بیاد این طرف تا ببینه واقعا تیر خوردم یا نه ؟ منظورم اینه که خوب افتادم رو زمین ، و فکر کردن به این که

زخمی شدم منطقی بود . باید بخوابم رو زمین و نقش مرده ها رو بازی کنم ؟ برم زیر ماشین قایم شم ؟ سعی کنم

برگردم داخل باشگاه و درو ببندم ؟

صدای روشن شدن موتور یه ماشین رو شنیدم ، و درست همون موقع که یه سدان تیره رنگ 4 دره از درورودی

خارج شد ، سرم رو اوردم بالا . شنیدم که کاملا از اون جا دور شد ولی نمیتونستم بگم از کدوم طرف رفته.

اون ادم کشه بود که رفت ؟ اگه کس دیگه ای تو پارکینگ بود ، احتمالا از ترس لو رفتن ، با ماشینش از اون جا خارج

نمیشد . فقط ممکن بود اون ادم کشه باشه ، درسته ؟ بقیه خودشون رو از اون جا گم و گور میکردن ، درست مثل من

. به نیکول میومد که چنین ادمی استخدام کنه . اصلا نیومد چک کنه ببینه من واقعا مردم یا نه . ولی ، حتی اگه اون

یارو اون جا رو ترک کرده باشه ، پس نیکول کجا بود ؟ صبر کردم و گوش دادم ، اما صدای پایی نشنیدم . و نه حتی


romangram.com | @romangram_com