#بلای_جانم
#بلای_جانم_پارت_6
دیگه در رو قفل نمی کردم چون می دونستم اتاق رو دیدن و چیزی هم نبود که بخوام پنهان کنم.
برق اتاق رو روشن کردم که کیمیا نگاهش رو روی دیوار هاچرخوند وگفت:
هنوز این عکس هارو برنداشتی؟
با جدیت جواب دادم:
قرار نیست برشون دارم.
درحالی که کاپشنش رو از تنش در می اورد ابرویی بالا انداخت و چیزی نگفت.
تنش یک بُلیز مشکی ساده یقه اسکی بود که کاملا چسبیده به بدنش بود از هیکل و چهره ی کیمیا خوشم می امد.
چشم های عسلیش انگار خاص بودن
و ابروهاش رو هم خیلی دوست داشتم چون حالتش دوست داشتنی بود، پوست گندمیش و گونه های برجستش که بانمک ترش میکردن.
شالش رو از سرش گرفت وموهای قهوه ایش که رگه های عسلی رنگ هم توش داشت باز کرد و تابی بهشون داد:
می شه پیش تو روتخت بخوابم؟
در حالی که لباس هام رو عوض می کردم گفتم:
اگه جفتک نندازی آره.
زیر لب بی تربیتی بهم گفت وروی تخت دراز کشید.
جلوی آینه ایستادم کش موهام رو باز کردم و روی میز آرایش گذاشتم،
دست هام روی میز گذاشتم و خودم رو به سمت آینه متمایل کردم و به چهره ام نگاه کردم به قول شایان چهره ام خوشگل، مظلوم وجدی بود.
سوراخی که روی چونه ام قرار داشت چهره ام رو جدی تر میکرد و چشم های آبیم مظلوم و بقیه ی اجزای صورتم مثل ابروهای قهوه ایم بینی متناسب با صورتم و لبای قلوه ایم بهم زیبایی میدادن.
باورم نمیشد شایان دیگه نیست که این حرف هارو بهم بزنه هنوز باورم نشده بود مرده.
باصدای کیمیا از نگاه کردن به خودم دست برداشتم:
خشک شدی اونجا؟بیا دیگه!
نگاهم رو از آینه برداشتم و به سمت تخت رفتم و کنار کیمیا دراز کشیدم که بی هوا پرسید:
خیلی دوستش داشتی؟
پوزخندی زدم و نگاهش کردم: داشتم؟ دیوونه وار دوسش دارم!
کیمیا نگاه غمگینش رو بهم دوخت:
_وای بمیرم الهی منم باورم نمیشه شایان مرده فقط دوبار دیدمش ولی پسر خوبی بود.
می شه از بحث شایان بیایم بیرون؟
عصابم بهم می ریزه.
لبخندی زد:
باشه هرطور دوست داری.
چیزی نگفتم و پتو رو روی هردومون کشیدم:
بگیر بخواب صبح باید بری دانشگاه منم از صبح تا غروب میخوام برم باشگاه.
-بس که بیکاری! چقدر تمرین میکنی آخه؟
-بخواب کیمیا، درضمن جفتکم ننداز.
با حرص بی ادبی گفت و پشتش رو به من کرد و خوابید.
تک خنده ای کردم و چشمام رو بستم وبا فکر کردن به هدفم تو بوکس به خواب عمیقی فرو رفتم.
*********
دوباره تکونی بهش دادم و باصدای بلند گفتم:
_کیمیا پاشو دیگه ساعت نه شد احمق!
romangram.com | @romangraam