#عروس_گیسو_بریده_پارت_51
- خوابی یا مستی؟ کوری نمیبینی ماشین داره میاد که خودتو میندازی تو خیابون...
آساره به سمت یاشار رفت:
- حالتون خوبه؟
و بعد رو به راننده ی ماشین کرد:
- یه کم ادب داشته باشید آقا...!
مرد پوزخندی زد و با تمسخر گفت:
- هه...هه... تو چیکاره شی که سنگشو به سینه میزنی؟
آساره صدایش را بلند کرد:
- حرف دهنتو بفهم عوضی؟
مرد به سمت آساره آمد و نگاهی به دکمه های پاره شده ی مانتو و مقنعه ی درز در رفته اش کرد. پوزخند زشتی بر گوشه ی لبش نشاند و با لحن بی شرمانه ای گفت:
- اگه نفهمم چیکار میخوای بکنی؟
هنوز کلمه ی آخر را درست ادا نکرده بود که آساره دستش را بالا برد و تو گوشیِ جانانه ای را مهمان صورت پت و پهن مرد کرد و داد زد:
- اینکارو میکنم...!
مرد مثل دیوانه های زنجیر پاره کرده به سمت آساره حمله ور شد که با دخالت زود هنگام چند تا عابر پیاده ی مرد سر جایش نگه داشته شد!
مردم جمع شدند. مرد عربده میکشید و آساره هم با کلماتی کوبنده بر خشم آتش گرفته ی او نفت میپاشید.
یاشار که تازه متوجه ی اوضاع و احوال شد وارد عمل شد و رو به مرد داد کشید:
- مثل اینکه طلبکار هم هستی؟ هیچ میدونی تو خیابون همیشه حق با عابر پیاده ست؟
مرد مجددا پوزخندش را حواله ی یاشار کرد:
- ساعت خواب جنابِ غیرت!!! سه ساعته مادمازلتون داره به خاطر شما سینه چاک میده و اونوقت شما تازه هوش سرت اومده؟
بعد از آن روز پر استرس و اضطراب حرفهای رکیک آن مرد غیر قابل تحمل بود. یاشار خشمگین شد و به سمت مرد که توسط چند نفر مهار شده بود حمله کرد و یقه ی لباسش را گرفت:
- چه غلط اضافی ای کردی؟
در همین موقع پلیس وارد عمل شد و با مقصر شناختن راننده و ایجاد اختلال در نظم عمومی حکم بردن ماشینش را به پارکینگ داد.
آساره رو به یاشار کرد:
- بریم تا بیشتر از این جنجال درست نشده...
یاشار مجددا نگاهش به شلوار پاره شده اش افتاد... آنقدر به تیپ و لباسش اهمیت میداد که با شلوار پاره در خیابان نگردد...
آساره با تحکم گفت:
romangram.com | @romangram_com