#عروس_گیسو_بریده_پارت_38

با دیدن راحله اخم بین ابروهایش را غلیظ کرد و رو به شهاب گفت:

- این خانم کی باشن؟

شهاب لبخندی زد و گفت:

- تو مگه ساعت 10 کلاست تموم نشد؟

نغمه عصبی تر جواب داد:

- اشکالی داره که الان اینجام؟ مزاحمتونم...؟

شهاب در حالیکه سعی میکرد خودش را خونسرد نشان دهد و وانمود کند که هیچ اتفاقی نیفتاده گفت:

- ایشون خانم...

راحله به میان کلام شهاب پرید.

- خداحافظ شهاب جون!

کلمه ی جون از دهن راحله مثل گلوله آتشی بود که به جان نغمه افتاد.

نغمه فریاد کشید:

- گفتم این دختره کی بود؟

شهاب بدون توجه به اینکه در خیابان است صدایش را پس سرش انداخت:

- عوض اینکه من زبونم دراز باشه، تو زبونت درازه؟

پاکت نامه ی راحله را جلوی صورت نغمه گرفت:

- اینو که باز کردم و با هم خوندیم، متوجه میشی که اون زن کی بود!

نغمه چنگ انداخت و پاکت نامه را از شهاب گرفت. با یک حرکت آن را پاره کرد و چند ورق از لای آن پایین افتاد. فقط یکی از آنها رویش نوشته شده بود. برگه ی نوشته شده را برداشت و با نگاه کردن به کلمات روی آن هر لحظه چشمهایش از تعجب گشاد تر شد.

در آن طرف خیابان آساره و راحله داخل پژوی آساره نشسته بودند و به دعوای نغمه و شهاب و جمعیتی که دور آنها جمع شده بودند، نگاه میکردند و میخندیدند.

آساره رو به نغمه گفت:

- چی تو اون کاغذا نوشته بودی که دختره عین سپند رو آتیش شد؟

راحله در حالیکه قهقه میزد گفت:

- هرچی کلمه ی عشقولانه تو دنیاست!

آساره بلند بلند خندید و گفت:

- بابا تو دیگه کی هستی؟ ولی خیلی تمیز وارد عمل شدی؟ روح نغمه هم خبر نداشت که جریان امروز از روی نقشه باشه! دختر بیچاره وقتی پشت گوشی بهش گفتم که شهاب امروز با جی افش قرار داره، داشت قالب تهی میکرد...

راحله در حالیکه دستش را روی ولوم پخش ماشین میبرد تا صدایش را بلند کند گفت:

- شماره تلفن نغمه رو از کجا گیر آوردی؟

romangram.com | @romangram_com