#عروس_جنگل
#عروس_جنگل_پارت_31
_: این رسم مهمان نوازی نیست فیلیپ. اصلا من برمی گردم به کشورم.
چرخید که فیلیپ گفت: پدرم داره به یکی از شهر ها میره. کارای مملکت افتاده روی دوش من. به خاطر همین یه کم استرس دارم.
به طرف فیلیپ چرخید و گفت: استرس برای چی؟ وقتی من کنارتم نباید هیچ استرسی داشته باشی. درست مثل من که وقتی تو کنارمی نمی ترسم.
فیلیپ چیزی نگفت و تیانا ادامه داد: راستی بابت دیشب معذرت میخوام. توی بغلت خواب رفتم.
فیلیپ بازم چیزی نگفت.
_: راستی تو دیشب کجا خوابیدی؟
فیلیپ به طرف میزی رفت. صندلی را عقب کشید و نشست.
_: توی اتاق مهمان.
تیانا با تعجب ساختگی گفت: برای چی اونجا؟
فیلیپ عاقل اندر سفیه نگاهش کرد و گفت: برای این که سرکار خانم جای من خوابیده بودین.
romangram.com | @romangraam