#ارباب_دو_چهره_من_پارت_33


ماده بیهوشی رو زدم به گردنش و بیهوش شد حسابی بخاطر این کارم ناراحت بودم ولی مجبور شدم بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین رفتیم طرف اپارتمان شخصیم،همش منتظر عکس العمل بیدار شدن انا بودم که چطوری رفتار میکنه اصلا منو شناخت ؟فهمید کیم ؟ همش برام سوال بود . رسیدیم به اپارتمان پیداه شدم و انا رو ب*غ*ل کردم اسانسور طبقه 9 بود حوصله نداشتم منتظرش بمونم از پله ها رفتم بالا خوشبختانه من طبقه دو مینشستم،رسیدم در خونه رو باز کردم رفتم تو اصلا حوصله اون خونه بزرگ با خدمتکارا رو نداشتمش ترجیع دادم منو انا تنها باشیم تا بتونه با ماجرا کنار بیاد، گذاشتمش روی تخت و خودم تو اتاق کنار خوابیدم در هم برا اطمینان قفل کردم که انا فرار نکنه..

مسیح

باید هرچه سریع تر یه بلیط برای امریکا بگیرم ولی اول باید ادرس خونه رادوین رو پیدا کنم ،زنگ زدم امیر که دوتا بوق خوررد صداش پیچید تو گوشی:پارسال دوست امسال اشنا کجا بودی؟نباید ار رفیقت حال بپرسی؟ _امیر باید یه کاری برام بکنی. _چکار داش؟ _ادرس خونه رادوین رو میخوام . _برا چی؟ادرس خونشو میخوایی؟ _باید دنبال انا بگردم برای امشب پرواز دارم ادرس خونشو پیدا کن برام . منتظر جواب نبودم و قطع کردم باید به خودم برسم سریع رفتم طرف اپارتمانم ..........در خونه رو باز کردم پیراهنمو در اوردم پریدم تو حموم خوشحال بودم که میخوام انا رو ببینم از یه طرف هم ترس داشتم که نپذیرتم یا ازدواج کرده باشه همه چی برام مبهم بود ولی یه خوشحالی ته دلم بود ...

انا

چشامو باز کردم توی اتاق ناشناس بود بلند شدم سرم بی حال بود در اتاق رو باز کردم اومدم بیرون،هیچکی نبود یه اتاق دیگه هم بود در اتاق رو باز کردم که ارمان رو دیدم خواستم برم طرفش ولی گفتم الان فرار کنم بهتره خاستم در رو باز کنم که دیدم قفله از توی اتاق میگفت:درا قفلن زحمت نکن. میخواستم برم بزنم لهش کنم ولی نمیشدددد?😩

راوی



همه این چند خانواده دغدغه های زیادی داشتن مسیح در راه اومدن و انا در راه رفتن سرنوشت بد داره باهاشون کنار میاد،یعنی میشه انا مال یکی دیگه بشه،انتقام لیلا ارسین به کجا ختم میشه همشون مبهم .

از زبان راوی

مسیح اماده شد و به طرف فرودگاه رفت استرسی داشت که از قیافش معلوم بود ولی اون اخم دیگه تو صورتش نبود با راننده شخصیش که خبرش کرده بود داشت میرفت،با امیر تو فرودگاه قرار داشتن به خیال مسیح میتونست دو روز دیگه عشقشو ببینه ولی چه سود.


romangram.com | @romangram_com