#ارباب_صدایم_کن_پارت_13

با دیدن من بلند شد وبه طرفم اومد وعصبانی گفت:

معلوم هست کدوم گوری هستی؟

دستشو کشیدم و گفتم:

بریم داخل بهت میگم.

قسمت هفتم

سلنا

-----------------------------------------

به محض داخل شدنمون منو

به طرف صندلی کشید وگفت:

بگو.

- چی رو بگم؟؟

- تا حالا کجا بودی؟؟

- وای نفیسه گیر نده.

- تا نگی نمیزارم از اینجا تکون بخوری.

حرصی گفتم: امارت ارباب بودم.... خیالت راحت شد.

با تعجب گفت: اونجا چی کار میکردی؟

پوزخندی زدم وگفتم:

هیچی آقا احضارم کرده بود

برم بشم پزشک برادر گرامیش.

نفیسه : خو تو چی گفتی؟؟

romangram.com | @romangram_com